من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

امید

دوستای خودم ازتون یه خواهش دارم

بهم کمک کنید. نیاز به کمک و امیدهای شما دارم. نوشته هام رو خوندین و از روحیاتم خبر دارید

بدترین دوره زمانی یه آدم همین سنه. به بلوغ همه جوره رسیده باشی اما هنوز مجرد باشی

خیلی بده. یه اضطراب و تشویش خاص. یه حس کمبود و..........

ازتون کمک میخوام. بهم امید بدین. امید بدید تا تحمل این وضع برام راحت تر شه

شکسته بال سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ب.ظ

نظرات 16 + ارسال نظر

کسما سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ http://mahvetamasha.blogfa.com

سلام خسته نباشی
هیچ کس جانا نمی سوزد چراغش تا به صبح
پُر مخند ای صبح صادق بر شب تار کسی

امید برای انسان مثل اکسیژن پس جانم امیدوار باش!

پای امید ما همه جا می خورد به سنگ
سریست در مجادله سنگ و پای لنگ

موفق باشی

مرسی عزیزم

اروین سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.aypara2.blogfa.com

سلام
اول اینکه هیچکی مثل خودت نمیتونه بهت کمک کنه
بعد هنوز سنت ونقد نیست که نگران ایندت باشی اینده دست کسی نیست جز خودت که اونو میسازی
پس صبور باش و امید وار این همه هم فاز منفی نگیر من ار زندگی خوصوصیت خبر ندارم اما میدونم سر کار میری این خودش کلی امتیازه اینکه وابسته نیستی از نظر مالی همین الان خیلیا میخوان جای تو باشن تو این شک نکن
ازدواج یه قسمتی از تکامله پس سعی کن دروست تصیم بگیری
وقت خاصی نداره که میترسی دیر بشه
و در اخر اگه شبی نصف شبی دل خواست صحبت کنی با ینفر منو اد کن من شبا ۱۱ به بعد هستم ایدیم تو وبم هست
موفق باشی

منیعی سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ http://fh.blogsky.com

سلام
خیلی ممنون از اینکه به وبلاگم اومدین. تنها چیزی که می تونم بگم اینه که با دل روشن و امیدوار و روحیه پولادین بر سیاهترین تاریکی ها می توان پیروز شد، دل روشن درست مثل خورشید می مونه که در سیاهترین لحظات شب بر آن فائق می شود. ولی من هم یه راهنمایی از شما می خوام به نظرتون اگه یه نفر یعنی یه خانم یه کسی رو دوست داشته باشه حاضره که براش صبر کنه یا نه؟ پاسخش برام خیلی مهمه البته باید بگم منظورم از صبر، صبر تا حدود چندماه هست.

بله حاضره صبر کنه
البته جواب کامل رو تو وبلاگتون نوشتم

منیعی چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://fh.blogsky.com

سلام
یک دنیا ممنون از محبتتون، نمی دونم چه جوری ازتون تشکر کنم بی نهایت ممنون.

خواهش
من که کاری نکردم

محراب چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ق.ظ http://birag.blogsky.com

موفق باشی

علی چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ق.ظ

...

سمیه چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ http://golkhanoom27.blogsky.com

سلام عزیزم
خوبی خانومی؟ ممنون که بهم لطف داری
ببین من فکر میکنم همه ماها هم دخترا هم پسرا این شرایط رو میگذرونن اما تنها کسایی موفقن البته منظورم اینه که از این دوران با سلامت فکر و ذهن و حتی جسم میاگزرن که خودشون رو و فکرشون رو خیلی فعال نگه میدارن مثلا اگه ذهنت مشغول میشه به این فکر که دوست داری یکی باشه که با نگاهش جذبت کنه یه فعالیتی سریع شروع کن که دور شه ذهنت از این مورد تا کمتر آسیب ببینی چون اینها در درزا مدت به روان آدمی آسیب میرسونه و این خیلی حیفه که دختری با جنس لطیف روح شما آزرده بشه و در درزا مدت گوشه گیر
زمانهای آزادت رو پر کن اونقدر پر که خسته بشی و دلت برای دو ساعت بیکاری تنگ بشه
این نظرمنه حقیره
شاد باشید همیشه
در پناه خدای مهربان

سمیه جان نفست از جایه گرم بلند میشه

کوثر چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

سلام دخترم . الان دیگه بهتر شدی .
بهت یه دنیا امید میدم . بیا ( )
فکر کن یه دنیا توش جا شده .
بخند دختر
امید امید امید امید امید
دیگه چه کارها کردی رودار ؟؟

مممممممم
کوثر جون
مرسی از امیدت ولی یه حرف خشنگ بزن
یه راهنمایی
منتظرم
بوس بوس

کوثر چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

کجایی پس .
چرا کامنتم رو هنوز تایید نکردی ؟؟
داری چیکار میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عزیزم ببخشید نت نبودم
رفته بودم استخر

کوثر پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

سعی کن عزیزم انقدر سر خودت رو شلوغ کنی که وقت زیادی نداشته باشی . حالا با هر برنامه ای که شده . از کار گرفته تا کلاس تا شنا تا باشگاه تا کتابخونه تا آشپزی تا با دوستان بیرون رفتن . فیلم دیدن .
بهترین روش همینه عزیزم .

عسیسم من خیلی سعی کردم ولی خستگی و مشغله بیشتر من رو یاد تنهایی ام میندازه
به اینکه باید خودم رو به آی و آتیش بزنم تا یادم بره که چقد کمبود دارم وچقد به یکی نیاز دارم

علی دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ

امیدوارم اون اتفاقی که به خیر و صلاحتونه، خیلی زود رخ بده
روزی که از این حال دربیایین، خوشحالی من وصف ناپذیر خواهد بود
یا علی

میم تنها چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ب.ظ http://mimtanha.blogsky.com/

دنبال کسی نباش که به کمکت بیاید....دستت را به خدا بده وبلند شو

... دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://4-4.blogsky.com/

فقط خدا. فقط.
باهاش درد و دل کن، ازش یه شوهر خوب و خوشتیپ و باکلاس و پولدار بخواه (مواظب باش کم نخوای! جدی میگم اینو!) سر هر نماز دعا کن. اگه خیلی بهت فشار اومد با خدا دعوا کن.

این ماه رمضونی هم که دیگه مامان!
گشنگی همه چی رو از یاد آدم میبره. میگم فرصت خوبیه، از همین امروز روزی یک صفحه قرآن بخون، معنیش رو هم بخون، بعد از خدا بخواه هر اثری که داره رو بده به امام زمان، برا سلامتی و شادیش. عوضش شب قدر که شد ازش کمک بخواه (راه حل رو بخواه! نری بگی امام زمان بهم تحمل بده! میری میگی شوهر میخوام!) مطمئن باش کمکت میکنه.
20 روز که بیشتر نیست! تجربه کن. ضرر نداره.

وااااااااااااااااااااااااااای
نگو تو رو خدااااااااااااااااا
من اینقد از خدا خواستم که بی اعتقاد شدم
با.ورت نمیشه خب
انواع دعا و التماس ها
واقعا نمیدونم چرا
همش خواست خودشه که نمیده
نمیدونم چرا
کلافم
خسته ام
........

... دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ http://4-4.blogsky.com/

تو که اعتقاد نداری!
+
دعا کردن هم که خرجی نداره!

بیا مرد و مردونه این 20 روز همون کاری گفتم بکن! + گناه هم که نمیکنی ولی باز نکن! ببینیم ان شا الله میشه.

اگه مشهد هم باشی میگن نخودکی تو صحن انقلاب خوب شوهر میده!