من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

افسردگی

خسته شدم . دیگه حوصله هیچ کس و هیچ جا رو ندارم 

انگار یه سیخ تو قلبمه و داره اذیتم میکنه 

خدایا خیلی بی معرفتی

نظرات 8 + ارسال نظر
alireza چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ http://lostpsycho.blogsky.com

فایده نداره دوست من. عمرتو به خاطر امید واهی به رحمت خدا تلف نکن. خودت دست بکار شو! دوس داشتی بهم سر بزن

چطوری؟؟؟؟

ملیسا چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.melisayesam.blogfa.com/

سلام عزیزم لینکت کردم ممنون که سر زدی

خواهش
پیشت میام

هادی رسته چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ق.ظ http://h-t.blogsky.com

هیچکس نمیتونه ادعا کنه که کسی دوسش نداره. همیشه یکی هست که دوستت داشته باشه.
غصه نخور مسافر
اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه
یه عمره بی نسیبیم

حالا که من رو هیچچچچچچچچچ کی دوس نداره
در ضمن من منظورم یه مردُ پسره

باشماق چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

باز چیه شد
از خدا گله داری
خدا به این خوبی همه چیز بهت داده بی معرفته و یا ما که حال خدا را اصلا نمی پرسیم

وای بابایی با لفظ دخترکم کلی قند توی دلم آب شد
کلی اشک تو چشام جمع شد
میدونین من حسرت ساده ترین چیزا تو دلم مونده بابای خودم؟!

یکی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://bigonah-sokhtam.blogfa.com

♥♥ ســــــلام♥♥♥♥♥

♥♥آپــــــــــــــــــم♥♥♥♥♥

♥♥منتظــــــــــــــــــــرم♥♥♥♥♥

♥♥ممنـــــــــــــــــــــــــــون♥♥♥♥♥

♥♥بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای♥♥♥♥♥

میوسا شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://miosa.blogsky.com

هر وقت میام بلاگت یهو میگه ربنااااااااا منم 2متر میپرم هوا...حتما خوش میگذره که نمیای بلاگت نه؟:دی

نه باباااااا
چه خوشی؟!!
تنهایی و تنهایی

کسما شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://mahvetamasha.blogfa.com

سلام
هیچکس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود از ما می گریخت

چند روزی هست حالم دیدنیست

حال من از این و آن پرسیدنیست

گاه برروی زمین زل میزنم

گاه بر حافظ تفال میزنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت

غزلی آمد که حالم را گرفت

ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

ریحانه دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ


واقعا خدا چقدر صبرش زیاده !!!!!!!!!!!!!
هرچی بهش غر می زنیم
هر چی ناشکری می کنیم
هر چی میگیم دیگه من میرم و نمیام

باز هم دعوت میکنه میگه بیا

توبه که کردی بیا
هر آنچه هستی بیا
...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد