امروز افطار مهمون داشتیم. همه متاهل بودن جز من و بچه های ۶-۸سالشون. بعضی وقتا تیکه هایی مینداختن و فک میکردن منم مثه بچه های ۶-۸سالشونم و نمیفهمم. آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ نگووووو
دلم آتیش گرفت. سوختم. به روی خودم نیاوردم. خودم رو زدم به خنگی
رفتم توی اتاقی که بچه ها داشتن بازی میکردن. دلم داشت آتیش میگرفت. تو دلم غوغا و اشک و ناله بود. دیونه شده بودم.
تا حالا دلتون آتیش گرفته؟! سوختین؟؟! دلتون آهسته آهسته اشک ریخته؟؟!!! فریاد زدید؟؟!!! ناله کردین؟؟!! شب و روز اشک ریختین؟؟!!!
اینا رو خیلی بدترش رو من داشتم. دلم میخواست داشته باشم و بگیرمش تو بغلم. براش اشک بریزم و بگم چقد نبودش اذیتم کرد و از ته ته ته دلم بهش بگم: دوستت دارم...........
دوستت ندارم..................
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اتفاقی وبلاگت رو دیدم شاید حسی باشه که امشب دارم - همین اسم وبلاگت حس امشبم هست . دو پست آخرت رو خوندم . ببین دوستانه بهت می گم - این حست اگه پاک هست ؛ کمی صبر کن شک نکن کسی پیدا میشه که لحظات خوب زندگیت کنار اون خلق بشه .
اما اگر حست از نوع اول نیست ، با حرفات خیلی ها رو که واقعاً این دلتنگی توی وجودتشون هست ، آزار نده .
در آخر اگر به دین اعتقاد داری . الله کسی هست که باید دلتنگی ها رو قبل تر از همه به اون بگی .
موفق باشی .
بعضی چیزاست که با زار زدن درست نمیشه
بعضی چیزاست که با التماس جور نمیشه
بعضی چیزاست که با خرج اعصاب وروان، ردیف نمیشه
بعضی چیزاست که باید واسش بری تو اتفاق انتظار
بعضی چیزاست که باید دنبال کارای خودت باشی تا باهات تماس بگیرن
فقط تو دسترس باش
اتاق بچهها، آنتن نمیده
قاطی بزرگا باش
...
بالاخره وقتش میشه
یا علی
عمو علی آخه چرا اذیت میکنین؟!!
شما که بهتر از همه میدونین شرایط و حال و کارهایی که کردم رو!!!!!
تو اتاق انتظار؟!!!!!!
چقد ؟ تا کی؟ بازم یعنی برم سرکار و آخرش برسم به سراب؟!!
خدا بگم چیکارشون کنه .......
تقصیر اونا نیست که کوثر جون
تقصیر دل من و شرایط گند منه
تقصیر اونیه که دلم رو شکونده و فکر نمیکنه منم بنده اشم
غمناک نبتید بود از طعن حسود ای دل
عجب...
سلام...
تیکه پرندون و اذیت و نیش و کنایه کار خیلی بدی هست شما به بزرگواری خودتون ببخشید شون ان شاالله برای شما هم موقعیت ازدواج فراهم میشه...
ببخشید چند سالتونه و اهل کجا هستید؟البته اگه دوست نداری پاسخ نده
نیازی نیس بحرفی اومدنت خودش خیلی حرفه ممنون
ای خدا من هر وقت اینجا میام دلم میگیره
تو حرفای اونا رو جدی نگیر عزیزم
بیخیال شو....توکلت به خدا باشه....
یه روزی هم میرسه که تو جواب همشونو بدی
salam golaam akhei elahi boow be digaraan aslan tavajoooh nakon bikhialeshooon .
upidam golam age dost dashti ye sar bia khoshal mishaaaaaam
ok
خوشحال میشم واسم تعریف کنی.
هر وقت دوست داشتی بیا.
ok
سلام بانو
امیدوارم حالتون خوب باشه
ببینید تو لحظه لحظهی فکرتون چه چیزی رو دنبال می کنید.وقتی به نتیجه رسیدید برای رسیدن به اون نتیجه تلاش کنید و وقت بذارید.حالام دیر نیست .
با یه حرکت از جا بلن شید وتلاش و پشتکارو شروع کنید.
راستی یه مطلب جدید نوشتم .اومدم رسما ازتون دعوت کنم تا تشریف بیارید و مطلب منو بخونید.با سپاس فراوان.
خدا پدرتون رو رحمت کنه
میدونم چی میگی
میدونم وقتی نباشه جای خالیش واسه همیشه احساس میشه
ولی اعصابمون رو خیلی خرد کرده
جهنم از ما بچه ها
مامان بیچارم چه گناهی کرده ...........
سلام
اینایی که نوشتی سخته....تا تو این شرایط نباشی نمیتونی درک درستی ازش داشته باشی....
نمیدونم چی باید گفت و چه پیشنهادی باید ارئه داد!
فقط از خدا میخوام کمکت کنه....از منه بنده چیزی جز دعا بر نمیاد! و خداست که بر همه چیز احاطه داره! خدایا به احاطه کاملت بر همه امور قسم، خودت گره از کار کسانی که گره به کارشون و زندگیشون افتاده باز کن.الهی آمین
نظرت خصوصی نمیشه چه جوری بذارم ؟
سلام و طاعاتتون قبول حق
نگاه سبزتان دریچه ایست به زندگی دوباره ممنونم که با نگاه سبزتون به این کمترین زندگی دوباره می بخشید!
سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است
"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
دوست خوبم فقط تو نیستی که برای نداشته هات اشک میریزی......
موفق باشی
هروقت جواب تمام سوالاتمو دادی منم درست جواب میدم
کدوم سوالا؟؟؟؟؟!!!
سلام...
[گل][گل][گل]
??????????!!!!!!!!!!
والله ازدواج و شوهر همچین هم آش دهن سوزی نیست!!!!
هر جور راحتی
ولی هم مردا به زنا نیاز دارن و هم مردا به زنا
این یه واقعیته غیر قابل انکاره که خدا آفریدتش
بابا بی خیال!!!
اصلا ما توی مرامنامه مون اصل رو بر مجردی گذاشتیم؛شما ناراحتی واسه مجرد بودنت!!!
البته مشکل اینطوری حل نمیشه ها!!!!شما اصلا توی گروه متاهل ها چی کار می کنی؟؟؟خب واسه همینه که احساس تنهایی میکنی دیگه!!!باید بری توی گروه مجرد ها،دور هم میگید،می خندید،زندگی میکنید!!!
البته کلا تنهایی خیلی چیز فاجعه ایه!!
به قول حضرت سیاوش که می فرماید :
چه دردیست در میان جمع بودن،ولی در گوشه ای تنها نشستن!!
بله......
خب اینم یکی از مشکلات دین یا جامعه ی ماست که تنها راه برطرف کردن نیاز جنسی و عاطفی؛ فقط ازدواجه!!!
نه تو رو خدا
میخوای چطوری باشه؟!!!!!!!!!!!
مث همه دنیا بشه خب
یعنی عقل ما از عقل بقیه مردم دنیا بیشتره؟!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
من تازه با وبلاگتون آشنا شدم به نظر من نسبت به آینده بدبین بودن هم زیاد خوب نیست ؛ از این به بعد هر روز به وبلاگتون سر میزنم ؛