من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

شب عروسی مردم

دیشب عروسی یکی از نزدیکامون بودیم. از صبحش غم گرفته بودم. دختره همسن من بود و ۲سال بود عقد کرده بود. بردار و بابا هم داشت و مثه من بی مرد نبود. داشتم خفه میشدم ازین عدالت خدا که من اینطوری تنها و اون...... 

من اینطوری پر نیاز و اون...... 

کلی بغض کرده بودم. داغون بودم. بگذریم که تو عروسی همه بهم میگفتن چه خوشگل شدیُ چه عروسکی شدی ُ چه با این که آرایش خیلی کمی داری ولی چه ناز و ملیح شدی ....... 

و کلی تعریف کردن ازم و من حرص خوردم که اگه من همه اینا هستم که میگین پس چرا تنهام. پس چرا هیچ کی دوسم نداره. چرا و چرا..... 

خلاصه دیشب رو با بعض و اعصاب خوردی و شکنجه حضورم اونجاُ گذشت. 

امروز صبح مامانه عروس زنگیده از زن شدن دخترش میگه با اینکه مامان من زیاد واضح نمیحرفید ولی من چون خیلی شاخکهام تیزه کل موضوع رو فهمیدم. وااااااااااااااااااااااااای مردم و مردم 

رفتم تو یه اتاق و هی میزدم تو سر خودم. اشکام همینطور میومد و داغون بودم. بابا من با این همه........... 

ای خدا تو کجایی؟؟؟؟!!!!!! 

دارم میمرم. تو رو به خودت قسم بفهم. دیگه دارم به سکس و دوستی با پسرا راضی میشم 

خدایا بفهم دردم رو 

خداااااااااااا کجایی تو؟؟؟!!! 

نمیگی من حتی از لحاظ عاطفی چقد بهش نیاز دارم 

ای خدااااااااااااااااااااا

نظرات 31 + ارسال نظر
بندۀ شرمندۀ حق جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://zekr.blogsky.com/

سلام عزیزم
اتفاقی به وبت اومدم
پستت رو خوندم
ای کاش نمی خوندم
چون گریه امانم نداد
یه مطلب وادعیه ای گذاشتم سری بزن شاید گره ازکارت باز بشه بشرطی که انشا ء الله خوشبخت که شدی خبرم کنی تا عوض گریه هایی که برات کردم یه دل سیر بخندم
http://zekr.blogsky.com
قربانت دوست بی کلک

باشه

مهراز جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ب.ظ http://www.yari68.blogfa.com

اینجوری نکن.
منم یه پسرم که حالو روزم بدتر از تو...میفهمی.
ولی چاره ای نیست.باید بندگ خدارو بکنیم...
باور کن حالت هر چقدر بد باشه از من بدتر نیست.اگه بخوام بگم میشینی های های به حالم گریه میکنی...
من سپردم به حضرت زهرا.گفتم ببین پسرت تو چه حالی...یه کاری بکن برام...
هیچ کس مثل من نمیفهمه تو،تو چه حالی هستی.ولی ما که بی کس نیستیم...ماهم امام زمان داریم...
من که خودمو سپردم بهشون...
این جمله هم یادت نره:
چون میگذرد هیچ غمی نیست...
برای منم دعا کن

به سمت خدا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ب.ظ http://www.zekr.blogsky.com

سلام
اشکال تو اینه که فقط حواست به جزیرۀ وسط هست
کنارگوشه ها رو هم اگه نگاه کنی
گمشده تو پیدا میکنی
http://www.zekr.blogsky.com

به سمت خدا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:52 ب.ظ http://zekr.blogsky.com

پرسش شما:

منظورت این پستت بود؟!!!!!!
بابا من هر جور دعایی کردم حتی ازین
دعاهایی مثل این رو هم داشتم با خودم

پاسخ بنده:
نه ،اسم پست گشایش بخت دختران است .
البته برای گشایش بخت پسران هم پست گذاشتم .
برای پاسخ به شبهه ای که توی ذهنت هست که گفتی من هرجور دعایی داشتم این پست را بخون امیدوارم به جوابت برسی
http://zekr.blogsky.com/1390/05/28/post-123
اسم پستتش پرسشهای شما وپاسخهای ما می باشد.
اگر تمایل داشتی ایمیلت را بذار شاید برایت آف گذاشتم .
امیدوارم هرچه زودترخوشبخت وکامروا بشی

لیلا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://leilaamiri.blogsky.com/

سلام....
واقعا تا توی موقعیت و شرایط دیگران قرار نگیری نمیتونی حرفی بزنی، قضاوت کنی، نصیحت کنی،و حتی دلداریشون بدی....

خدایاااااااااااااا...هیشکی سر از کارات در نمیاره....

ولی من یه جورایی برعکس توآم...27سالمه...مرد هست دورو برم...اونم 5تا....5تا از خونواده خودم،اقوام بماند....و با اومدن هر خواستگار تنم میره رو ویبره...و به خدا میگم کاش هیچوقت همچین موضوعی نبود و همچین کسی نبود.....
اینو هم بگم که اونیکه دوسش دارم رو هم نه واسه ازدواجه... واسه اخلاقش دوسش دارم...
من واقعا ناراحت میشم وقتی میبینم میگی همه درها رو رفتمو کسی جوابمو نداده.....خب دردآوره اینجوری....
نوشته هاتو که میخونم خدا میدونه از شدت غم احساس میکنم قلبم متورم شده!..
من از ته مهای دلم از خدا عاجزانه میخوام به دلت و احساست نظر کنه....و به دست خدائیش گره از مشکلاتت باز کنه...

نمیکنه گلم

یکی جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ب.ظ http://bigonah-sokhtam.blogfa.com

سلامــ


یعنی چی آخهـ


مگه دوسش داشتین؟


کی رو؟؟؟؟

لیلا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://leilaamiri.blogsky.com/

سلام عزیزم..
من میام و بهت سر میزنم..ولی گاهی ساکت میذارمو میرم.....وقتی قراره یه مشت حرف تکراری بزنمو نتونم کمکی بهت بکنم، و بیشتر اعصابتو بهم بریزم با حرفام، دیگه چرا حرف بزنم.....میام.....میخونمت..دلم پره غصه ت میشه.....و بی سروصدا میذارم میرم........من برات دعا خواهم کرد.....که خدا به دلت و احساست و خویشتن داریت نظر کنه.................

تو خوبی عزیزم
مرسی

بانوی اجاره ای جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://wf3.blogsky.com/

اوف عزیزم .. می خونمت روانی میشم .. باورت میشه . من الان فک کنم نزدیک به ۷ ساله تنهام .. تنها به این معنی که جگر گوشه هامم نیستن کنارم ..مردش بماند ..
خوب می فهمم چی می گی .. خیلی وقته می خوام بگم یه قرار بزاریم همو ببینیم ..اما می ترسم .. اصولا از ادمای نت بیشتر از ادمای کوچه خیابون می ترسم ..نمی دونم چرا ..
ولی احساسم می گه اگه ببینمت شاید هم صحبتیمون و بیرون رفتنامون اشتیاق اینکه با مرد باشی رو کمتر کنه .. با اینکه بعضی وقتا از نبود مرد تو زندگیم زوانی میشم اما وقتی هم کسی میاد دلم می خواد خرخرشو بجوئم بس که تنها موندم ..
کاش بتونی کمی اروم تر باشی .. می دونم نمیشه و گه زیادی می خورم ولی بازم ..
بی خیال

نه عزیزم مطمئن باش من اینقد کمبود مرد دارم که هیچ وقت ازشون زده نمیشم

پرستو شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

salam azizam na raftaam valii dostamoo ke faramoosh nakardam kenare shoma hastaaaam
.
gholboonet akhe in che harfie azizam midoonam niaaz darii mifahmamet valii na ke bekhai be kase dg vabaste beshii hamishe khodeto sar tar az hame bedoon va kam nayaaaar azizam afsorde mishiaaaaaa

ای بابااااااااااا

کارینو شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://shoele.blogsky.com

هی دختر سلام خوبی گلم
ببیندختر خوب
همه ماها روزهای سخت رو داریم
من رو که خوب میشناسی

انقدر غصه نخور
نبینم دوست من اینطوری بی حال باشه
نبینم اشک بریزه
آخه گلک منمگهچندسالته که انقدر داری عجله میکنی

بعدش هم یادت باشه تن قشنگت رو به دست هر پسری نباید بدی
برای تنت و روحت ارزش قایل شو

قصد نصیحت ندارم اما دوستدارم به ارزش خود پی ببری
و مطمئن باش پسریکه تو رو جهت سکس بخواد بعد از اینکه سکسش با تو تموم بشه تو هم فراموش میشی



اشکال نداره
بدرک که فقط واسه سکس بخواد
حداقل اینطوری چند روزی خوشم

کوثر شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ق.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

اومدم خوندمت گلم . موفق باشی . برات دعا میکنم .

همین!!!!!!!!!
خیلی بی معرفتی

کوثر شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

آفرین خانومی . خوشحال شدم که درست کردی . آره واقعا خیلی راحت و آسانه

سمیه سادات و حامد شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام عزیزم
انشالاه که خداوند به زودی اون کسی که صلاحته سر راهت قرار بده ولی بدون که شیطان بهت نزدیکه ازش به خدا پناه ببر
زیارت ارومت میکنه
حتما زیارتگاه برو گلم
من یه وبلاگی دارم که خیلی وقت بود آپ نکرده بودم
شاید بنویسم
دوست داشتی سربزن

بله البته اگه آدرس بدی

سمیه سادات و حامد شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.omidzedegi.blogfa.com

ببخشید عزیزم
البته امیدوارم که ........

که...؟؟!!!!

سمیه سادات و حامد شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.omidzendegi.blogfa.com

هیچی مهم نیست خانومی

کسما شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://mahvetamasha.blogfa.com

چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره

صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره

توی آسمونی که کرکسا پرواز می‌کنن

دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره

دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه

از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره

بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه

قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره

خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده

وقتی که آخر ِ جاده‌ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزیزم

چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره

سلام ببینم من کی غر زدم که این دفعه دومم باشه منی که حالم از نصیحت بهم می خوره می دونی مشکل تو چیه افراط و تفریط که ایرانی رو خفه کرده و از بد شانسیت تو تو تفریطی حالا خیلی ها هم تو افراطن سکس هم همچین موضوع شاقی نیست بالاخره تجربه میکنی و میبینی که تازه یه حیوان پستی نه کمت و نه بیشتر! اما مرزمون با اون بیچاره ها فقط تعقل هست همین!!!!!!!!!!!
متاسفم اگه برداشتت از من یه آدم غر زنه سعی می کنم مزاحمت نشم بای موفق باشی

احتمالا من اشتباه کردم
آخه از بس بهم غر میزنن من دیگه حسابشون از دستم رفته
بهر حال ببخشید و مرسی از نظرت
در ضمن درسته سکس آنچنان شاق نیس ولی یه نیازه
و در حد معقولش هم خیلی نیازه و هم خیلی خوبه
دوس ندارم اینطور منفی و یا عاشق این قضیه باشم فقط الان به بلوغی رسیدم که ....
بی خیال دیگه
نمیدونم
موفق باشی

سمیه سادات و حامد شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.omidzendegi.blogfa.com

میدونستم تصورت این میشه و میگی مرفه بی درد برای مین گفتم که امیدوارم که...
اینو بدون تا با کفش کسی راه نرفتی در موردش قضاوت نکن (مهراز)
تو نمیدونی که هر کسی تو زندگیش چقدر سختی کشیده و از کجا به کجار سیده همین الانشم مشکلات زیاده با یه پست تو وبلاگ فکر نکن همه چی به کامه!!!
من تنها کاری که کردم این بودکه توکل و توسل کردم
دوست ندارم راجع به من ذهنیت منفی داشته باشی
برای همین دیگه مزاحمت نمیشم
برات آرزوی خوشبختی میکنم و دعات میکنم
خدانگهدار

من دوس دارم باشی
و ذهنیت بدی ندارم
بهر حال هر جور راحتی

یک زن متاهل شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

سلام
خانمم دیگه به من سر نمی زنی؟
عزیزم... اینقدر بی صبری نکن... شاید خدا برای تو بخت و سرنوشتی رو تعیین کرده که اگر صبر کنی تا وقتش برسه، خودت پشیمون بشی از این همه بی تابی و اعتراضی که به عدالت خدا کردی...
باور کن که با صبوری همه مشکلات دنیا حل میشه و همه سوالهای بی جواب، جواب پیدا می کنه

عزیزمی
ببخشید بذار لینکت میکنم که یادم نره پشت بیام
عزیزمی
میبینی تو رو خدااااااا
خیلی داغونم
از دست خدا دلگیرم

کسما شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ب.ظ http://mahvetamasha.blogfa.com/

امروز من پر از غم دیروز می شود
همیشه اخم یک تنه پیروز می شود
من زاده ی طلوعم و یک منتظر و باز
شب می رود زمین و زمان روز می شود
دل تنگم هوای غم دارد
چشم هایم نوای نم دارد
و در این حس و حال دلتنگی
بودنت را همیشه کم دارد
شعر هایم دوباره بیگانه
گریه هایم دوباره بی شانه
شاعری بی کس و حروفی که
کرده در ذهن کوچکی لانه
دست هایم بدون سیب اما
چشم در انتظار یک رویا
باغ سیب و من و تو و تقدیر....
حیف شاعر نبوده این دنیا !
گاهی دلم برای دلت تنگ میشود
چشمان من به اشک تو دلتنگ می شود
روزی اگر صدای تو در گوش من نبود
دنیا به خاطرت پر آهنگ می شود...
منم خدای تمام ستاره های سیاه
و آسمان درونم همیشه طوفانی
تویی که لحظه ی زاد و تولدم با توست....
تو ای تبسم شیرین و حزن روحانی
باید گذشت و از پل فردا عبور کرد
باید تمام ثانیه هارا مرور کرد
هر چند مشکل است ولی رخت تازه ای
بر قامت سیاه شب از جنس نور کرد

خوش حالم که آشتی کردی

فاطمه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:53 ب.ظ http://sky-line.blogsky.com/

ای وای نگو دختر کفر نگو
چرا فقط نداشته هاتو میشماری
به داشته هاتم یه نگاه عمیقی بنداز
بعد خدارو شکر کن
به نظره کاریتو که جواب دادی حداقل اینطوری چند روزی خوشم
اینجاهم داری اشتب میکنی دیگه فک کن چند روز خوش باشی ولی بقیه ی عمرت پشیمون و احساس گناه و شرم کنی
ببینم تو میخوای چند روز خوش باشی یا تمام عمرتو...؟؟؟؟
چرا صبر نمیکنی؟تو باید به خدا نزدیک بشی نه اینکه به شیطان...مسیرت رو اشتباه نرو...
در ضمن من منتظرتم بیااااااا دیگه کجایی؟

فاطمه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://sky-line.blogsky.com/

در ضمن برات اول از همه شدیییییدا خوندن کتاب قرآن رو توصیه میکنم چون هم بهت آرامش میده هم راهو نشونت میده و هم خوندن کتابهای پائولو کوئیلو که اگه بخوای کتاباشو برات میذارم دانلود کنی...این آپمم در مورد پائولو هست

alireza شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ http://lostpsycho.blogsky.com

ولش کن، هر چی بیشتر التماسش کنی بیشتر خودشو لوس می کنه. به دیوار پوشالی تکیه دادی، رو پای خودت وایسا تا مرد شی!

رو پای خودم بودم. تحمل نیاوردم. نیاز به هم راه و هم قدم دارم

یک زن متاهل شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

قربونت بشم الاهی... باور می‌کنی من این شب و روزا و این احساسات رو همه رو تجربه کردم؟
ولی عزیزم با غصه خوردن و شکایت درست نمی‌شه. بدتر می‌شه!
شادابی جوانی‌ات رو هم از دست می‌دی و خدای نکرده، از چشم می‌افتی.
باید راضی باشی به رضای خدا. بهت قول می‌دم به محض اینکه دست از شکایت برداری و کار رو بسپری به خدا، خودش از یه راهی بختت رو باز می کنه که خودت هم باورت نشه.
به حرف من اعتماد کن

دلم میخواد باورش کنم اما نمیتونم
خیلی هم سعی کردم اما....

یک زن متاهل شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

بعدشم عزیز دلم... خانمم... بستر گناه رو برای خودت فراهم نکن... دلم نمی‌خواد احساساتت رو سانسور کنی... اما بعضی چیزها رو عمومی ننویس... وقتی می گی "دیگه دارم به سکس و دوستی با پسرا راضی میشم " ممکنه 4تا آدم هرزه شروع کنند به اذیت کردن و دام چیدن برات.
فکر نکن کسی که دنبال سکسه، همون اول کار از این راه وارد میشه... با یک حیله گری و ترفندی جلو میاد که تو حتی فکرت هم به این نمیرسه که ارتباط با اون، ممکنه به سکس ختم بشه.
اجازه نده این دلتنگی‌ها و کمبودها کسانی رو سر راهت قرار بده که ارزش احساسات تو رو ندارند.

جون مادرت تو دیگه غر نزن که حرفامو راحت اینجا مینویسم
درک نمیکنین که دارم دق میکنم و هلاک میشم بعد هی غر به جونم میزنین
بعدشم گلم من رو تو وبلاگ کسی نمیشناسه
جز 2 نفر که اونام یا خانومن یا مرد سن بالا و قابل اعتماد
نترس
من از همه بدترم تو اعتماد کردن به نت
هیچ کس رو قبول ندارم البته منظورم چیزیه که امیدوارم بدرکی و ناراحت نشین

شهرزاد یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ http://dar888.blogfa.com

میخواستم در مورد چیزایی که گفتی چند تا پیشنهاد بهت بدم شاید کار ساز باشه
اولاً به جای بی تابی کردن برا خودت دعا کن دعات هم دست پایین نگیر یعنی بهترین شوهر رو از خدا بخواه از هر لحاظ
دوماً اگه از لحاظ نیاز جنسیت اذیت میشی بهترین راهش ورزش کردنه و همین طور ارتباط با خدا راستی چند تا مساله دیگه هم هست مثلاً پرخوری باعث میشه تمایلات آدم بیشتر بشه خب شما که مجردی باید به این مسائل اهمیت بدی ورزش رو فراموش نکن .ورزش خفنا !یعنی انقدر که خسته شی جونت تموم شه !
سوماٌ حتماً مصلحتی تو کار خدا هست ناشکری نکن
چهارماً با این چیزایی که از خودت گفتی مطمئن باش اگه خوددار باشی و صبر کنی خدا جواب خوددار بودنت رو میده عزیزم پس صبور باش
پنجماً برات دعا میکنم خدا یه همسری بهت بده که هم نیاز جسمیتو و هم نیاز روحیتو برطرف کنه شاید الان حواست به نیاز روحی نباشه اما بعداً برات مهم تر میشه

مرسی بابت دسته بندی ات
اولا اینقد دعا کردم که دیگه نمیتونم دعا کنم
دوما ورزش کردم و الان خیلی سرم شلوغه ووقتی خسته و له هستم بیشتر این نیاز به سراغم و هیچ جوره راه نداره
سوما مصلحت من تو عذاب کشیدن و به گناه افتادنمه؟؟!!
چهارما منظورت چی هاس؟؟
چیا گفتم؟!!!
پنجما نمیده و باهاش بد شدم و قهر کردم باهاش

سحر یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:53 ب.ظ http://paeizerangparide.blogsky.com

سلام عزیزم وقتی میگی خدا همه چی بهت داده( زیبایی و خوش اندامی و مهربونی و ...) یعنی الان خدا داره امتحانت میکنه مراقب باش چون من احساس می کنم تا خوشبختی فاصله ای نداری نذار به خاطر گناهی که شاید (خدای نکرده) مرتکب بشی خدا رو پشیمون کنی . من مطمینم که تو خوشبخت میشی حالا ببین.بین خودمون بمونه امروز بد جور داغونم . منم یه دنیا درد دارم ولی هیچ وقت نگفتم حیف که نمی تونم بگم عزیزم به خاطر خیلی چیزا شکر گذار خداوند باش و ناشکری نکن.بالا خره ما هم یه روز رنگ خوشبختی رو می بینیم. لطفا این نظر رو عمومی نکن گلم.اگه حرفی برای گفتن داشتی تو صندوق پستیم بذار.راستی با شناختی که ازت پیدا کردم می دونم که اگه به گناه تن بدی بعدش عذاب وجدان راحتت نمی ذاره.تو دختر خوبی هستی

شهرزاد دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://dar888.blogfa.com

منظورم از چهارماً میل جنسی و اینا ست که گفتی تو شما خیلی هم زیاده
بعدشم عزیز دلم اگه آدم با خدا قهر کنه پس دیگه اون وقت کی رو داره که ازش بخواد مشکلاتش رو حل کنه اونم تو مواردی که فقط اون مشکلات به لطفه خدا حل میشه نامید نباش عزیزم
وقتیخدا یه شوهر خوب بهت بده خدا رو شکر میکنی و از حرفایی که زدی پشیمون میشی.من برات دعا میکنم عزیزم با همه وجودم
مواظب باش ناشکری نکنی اون وقت ممکنه خدا از نعمتی که قراره بده پشیمون شه ها !!!!!!

آنوشا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ

عزیزم شما که سنی نداری.اشتباه نکنم گفتی 24.من الان 28 سالمه تازه 25 سالگی با شوهرم آشنا شدم.6 ماه هم هست ازدواج کردم.طبق محاسبات من حالا حالا ها جا داری.

روحیه داشتن به فکر و روح و نیازه

آنوشا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ب.ظ

عزیز دل من فقط به چیزای خوب خوب و مثبت فکر کن.و بدون وقتی که تو چیزی رو بخوای همه کائنات دست به دست هم میده تا تو به خواستت برسی
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همیشه بدون که تو لیاقته بهترین هارو داری.و چون این لیاقتو داری حتما بهش میرسی.به جای فکرای منفی زود یه برنامه ریزی کن و خوندن واسه ارشد رو شروع کن.شاید قسمت تو این باشه که در مرحله ای از زندگیت به خواستت برسی که از نظر رتبه علمی و موفقیت هات بالاتر ازین جایی که هستی باشی.راستی من مرفه بی درد نیستما.دوستتم.خوشبختم چون یه انتخاب خوب تو زندگیم داشتم به نظر خودم یه مقدار دیر شد ولی الان خیلی راضیم.ولی خیلی سختی کشیدیم تا بهم رسیدیم ولی ارزششو داشت و فهمیدم که آرامش راحت بدست نمیاد و از پس هر سختی آرامشیست

.و بدون وقتی که تو چیزی رو بخوای همه کائنات دست به دست هم میده تا تو به خواستت برسی
خیلی باحالی این حرفات بیشتر جک بود
بعدشم تو انتخاب داشتی
من که ندارم

آنوشا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ

متاسفانه ما دخترا اول انتخاب میشیم عزیزم.من با هم دانشگاهیم ازدواج کردم.حرفای منو شوخی نگیر.البته هرجور راحتی عزیزم.تا خودت نخوای نمیشه.مثبت فکر کن

آنوشا جان
شما مرفه بی درد
خدا زود گذاشته تو کاسه ات
ولی من خیلی وتفاوت از تو ام

یه ناشناس دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ

عزیزم من ۲۷ سالمه و تا الان هیچکس طرفم نیومده. ولی چه میشه کرد؟ توی دانشگاه کسی بهم نگاه نکرد چه رسد به مسایل جدی تر. الان هم دور و برم پره از آدمای ازدواج کرده یا کسایی که راه به راه براشون خواستگار میاد. نوشتم که بدونی یه نفر هست که عیمقا تک تک کلماتت رو درک می کنه. من که دیگه خسته شدم از بس بهش فکر کردم اما امیدوارم تو یه ازدواج خیلی خوب داشته باشی.

عزیزمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد