من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

ابهام زدایی

این پست صرفا برای شفاف سازی خواننده های وبلاگ 

متاسفانه وبلاگ من دو دسته خواننده داره که جفتشون دچار سوئ تفاهم شدن 

یه دسته (...) هایی هستن که فکر کردن من اینجا وبلاگ سکس راه انداختم و هر چی از دهنشون در میاد میگن 

دسته دوم متاهلایی هستن که فک کردن من فقط درد بهم گرفته و میگم ازدواج..... 

نه خیر گل های من 

من توی این مدت عذابی که کشیدم توی این ۲۴سال کل بدبختی های دنیا رو کشیدم و بیشتریشون هم این حس تنهایی ام هست. همشون رو تحمل کردم جز این تنهاییُ همیشه خدا پشتم بودم و میگفتم اگه من هیچی ندارم جاش خدا رو دارم و قربونش برم از ۱۰۰۰تا بابا بهتره که ندارم تا رسید به جایی که همه عقده های کمبود محبتم رو هم جمع شد دانشجو شهرستان شدم و تمام مراحل زندگی مجبور بودم خیلیییییی محکم تر از حد معمول وایستم جلو مشکلات و نداشته هام چون هیچ حمایت کننده ای نداشتم. وایستادم تا یه جا که میل ... زد بالا. کمبود محبتم زد بالا. یه چیزی میخوام بگم از عجز و ناله و التماسم به خدا ولی اینقد عمیقه که با جمله نمیشه بیانش کرد. خلاصه همه جوره در گوش خدا خوند که خدایا من جز تو کسی رو ندارم هاااااا 

نذار به گناه بیفتم 

نذار جلوت بد قول بشم 

نذار به خودم صدمه بزنم 

نذار و کمکم کن 

بهش گفتم من توی این لجنی که هستم ۲-۳ قدم میام جلو و تو هم فقط فقط برام یه کاری کن 

کاری که فقط از دست خودت بر میاد 

بقیه اش رو دوباره خودم میگیرم دستم. بهت قول میدم 

میدونم زندگی متاهلی ۱۰۰۰جور مشکل داره که تو مجردی اصلا به ذهنت نرسیده 

۱۰۰۰جور بالا و پایین داره که باید کفش آهنی پات کنی و بری جلو 

اما من یه چیزی تو دلم بود که میدونستم میتونم 

وقت من بی هیچ پشت و پناهیی و با وجود همه مشکلات یه دختر سالم مونده بودم و کلی انرژی مقابله با زندگی جدید رو داشتم میدونستم میتونم از پسش بر میام  

اونقد عشق و محبت تو دلم قلمبه شده بود که میخواستم فقط بریزم به پای یکی 

پای یه مرد 

میخواستم واسش بهشت بسازم در عوض کمکی که خدا بهم کرده و یه مرد جلو پام گذاشته 

میدونستم همه مردا هم بدی هایی دارن همونطور که زنا دارن  

و وقتی با هم باشن و بدی هاشون رو میتونن بهتر درس کنن 

توقع مرد خاصی رو نداشته بودم که با اسب سفید از آسمون برام افتاده باشه 

یه مرد مثه همه مردا 

خوبی و بدی هایی داره که شاید تحمل اون تفاوت هاش اولش برام سخت باشه ولی میدونستم با عشقی که تو دلم ساختم میتونم با همه اینا کنار بیام و تا جایی که میشه بشیم بهترین (من و مرد من)  

میدونستم زندگی فقط عشق بازی نیس 

زندگی همونیه که من قبلا ازش خیلی چیزا چشیده بودم ولی من چیزی تو اون دوران کم داشتم که ایشالا خدا واسه هیچ کس نخواد 

من محبت کم داشتم

اگه خواستین بیام ادامه مطلب این پایین

بعضی وقتا که از کنار مردم رد میشم 

با خودم فک میکنم چی تو سرشونه، به چی فکر میکنن، الان دغدشون چیه، مشکلشون چیه 

بعد فکر میکنم 1000جور مشکل درد آوره هر کدوم میتونن داشته باشن و هیچ کسم از فکرشون خبر نداره 

بعد باهاشون مهربون تر میشم 

بیشتر درکشون میکنم 

وای وقتی حس میکنم یکی دردش چیه، چون خودم زیاد کشیدم از دنیا، دلم براش پر پر میشه 

مخصوصا کسایی که نتونستن تحمل کنن و بد شدن 

حتی کسایی که دزد شدن کسایی که فاسد شدن یا کسایی که اخلاقشون گند شده و..... 

همه اینا میتونستن خوب باشن ولی.... 

ولی فقط ظرفیتشون تموم شده بوده و ما ها درکشون نکردیم 

اونام یکی مثل مان که شاید بیشتر تو زندگی اذیت شدن 

درکشون میکنم 

گاهی میگم خدایا امام زمان رو بگو بیاد که تو دنیا همه چی بهم گرده خورده 

بیا که فقط از دست خودش بر میاد 

نمیدونم کیا حوصلشون کشید تا اینجا بخونن ولی امیدوارم حداقل قسمت مهمش رو خونده باشن

نظرات 33 + ارسال نظر
آبی آسمانی چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ http://almassabi.blogfa.com/


سلام
من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم
قلم خوبی دارین
الان سرم شلوغه ولی حتما میام و مطالبتون را می خونم
راستیموضوعی را در وبلاگم تحت عنوان"حجاب چرا ؟" گذاشته ام خوشحال میشم نظر شما هم این مطلبم را آذین ببخشه
ممنونم

خواهش
باشه اومدم

پرستو چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

salaaaaam azizam man khoondam vali be nazare maan adame khoboo bad hame ja hast dorooste ke migii shayad az sharayete badeshoon bad beshan valii baziaa az hamoon aval akhlaghe badoo ye no hesadat daran too vojodeshooon baziaa ham are vaghean az sharayete sakhteshoon injoori mishaaaaaan .
heeeei chi begam valaaaaa nemidonam begam darket mikonam ya naa akhe tekrarye .
vali man midonam to ye dokhmale khobo mehlabooni golaam sabretam ke ziad bode pas saboram hastiiiiiiiiii
booooooooos

نه عزیزم دیگه صبرم تموم شده
کم آوردم
نیاز به یه کمک دارم از طرف خدا که اونم نمیده

غریق چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

۱سوال؟
در این تنهایی ها آیا به خودشناسی رسیدی؟
منم تنهام!اما نه از سر نداری،از سر اینکه با تنهایی انسان میتونه خلاهای اخلاقیشو پر کنه و بعد وارد زندگی بشه.
چقدر رو اخلاقات کار کردی؟

نمیدونم فک کنم اثر داشته روم ولی چون الان خیلی کلافه ام نمیتونم این تغییر رو بفهمم

یک زن متاهل چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:11 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

تا آخرش خوندم
من یکی که تو رو می فهمم... خودم این روزا رو تا همین سن و سال تو داشتم
اما تو باور نمی کنی...
همه که از اولش به قول تو مرفه بی درد نبودن

اینقد خواستم و بهش نرسیدم که شده برام سراب
و غیر قابل باور

لیلا چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://leilaamiri.blogsky.com/

سلام

ایشالا که امام زمان آمین گوی دعاهات باشه...

ای بابا
من الکی یه حرفایی میزنم و نه خدا نه امام زمان و نه هیج کس دیگه من رو نمیبینه و دعاهام الکیه
زیاد جدی نگیر وقتی اونا جدی نمیگیرن

ملیسا چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.melisayesam.blogfa.com/

سلام عزیزم
همه حرفاتو جدی میگیرن خدا و امام زمانم به موقع جواب میدن ولی مشکل ما ادما اینه که صبرمون خیلی کمه
در مورد دسته ی اول که فکر میکنن وبلاگ س.ک.س راه انداختی که حرفی نزنیم بهتره ولی در مورد دسته ی دوم بر فرض مثال که شوهر بخوای به بقیه چه ربطی داره ؟ اینجا مال توئه عزیزم هرچی دوست داری بنویس هرکسی دوست نداره میتونه نخونه ولی حق ندارن بهت بگن چیه و چی نیست
بوس

مرسی از حمایتت
ملیسا جان خدا واسه شما میخوا هوار هوار

آنوشا پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ق.ظ

سلام دوست گلم.تا آخرشو خوندم.مرسی که این پست رو گذاشتی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا جه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
آهنگ وبلاگت خیلی قشنگه

عزیزمی

پیشنهاد پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ

سلام
یه پیشنهاد خوب دارم.البته نباید با یه بار خوندنش تصمیم بگیری.
به نظر من،تو بجای اینکه وبلاگ بسازی و بنویسی و جواب اینهمه آدمه مختلف رو بدی،بیا و یک نفر که احساس نزدیکی با نظراتش میکنی رو انتخاب کن و بش درخواست ارتباط اینترنتی بده.فقط اینترنتی و فقط به صورت موقت تا زمانیکه یه مرد خوب بیاد خواستگاریت.اینجوری هم کلی راجبه ما مردا بیشتر میفهمی و هم مشکل آبرویی برات پیش نمیاد و هم........
البته فقط به شکل حلال.یعنی یه ازدواج موقت اینترنتی.
راه بسیار پر ثوابیه.
در ضمن یه چیز دیگه اینکه ما تا وقتی باید از یک شرکت گارانتی(خدا)انتظار خدمت رسانی داشته باشیم که دقیقا اونچه که خودشون گفتن رو عمل کنیم،آیا تو اینجوری هستی؟آیا تا بحال 1بار قرآنو با معنی و کامل خوندی؟
به پیشنهادم خوب فکر کن.هم خدا راضیه و هم خودت احساس رضایت خواهی کرد.
یاعلی

کوثر پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://dokhtareshaghel.persianblog.ir/

سلام . تا آخرش رو خوندم . فقط برات آرزوی موفقیت میکنم گلم .

پرستو پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:55 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

پاشو بیا عزیزم قولبونت برم نالاحتی سودی نداره
به قول محراب چون میگذرد غمی نیست دنیا دو روزه
بووووووووووووووووووووس

ملیسا پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.melisayesam.blogfa.com/

یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا میخوای اینکارو بکنی؟
خانواده ت چی ؟ میدونن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه عزیزم
نمیدونن

پرستو پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

ناکام پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ http://shoharenakam.blogfa.com/

سلام
جالب بود و تعجب آفرین
خیلی حرف ها دارم برای یکی مثل شما. که این جا نمی گنجد. جالب است که ادم ها چه انواع ناکامی هایی دارند. ناکامی هایی که گاه برخلاف میل مان رفع شدنی هم نیستند.

واقعا ناکامی هایی زیادی هستش

یک زن متاهل پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

سلام
منظورت چی بود که می‌خوای شنبه صیغه کنی؟!
می‌شه بگی چرا صیغه؟ فکر می‌کنی اینطوری مشکل شرعی‌اش حل می‌شه و دیگه مشکلی باقی نمی‌مونه؟!
لابد صیغه بی‌سر و صدا و بدون حضور شاهد و همه چیز؟ آره؟! به عواقبش فکر کردی؟! به اینکه اومد و به هر دلیلی، دستت از زمین و آسمون کوتاه موند و هیچ مدرکی برای اثبات درستکاری‌ات نداشتی؟

مهم نیس

یک زن متاهل پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

خانمم... یه وقت هست، یکی سر راهت قرار می‌گیره که آدم خوبی هست و خوبیش از راه‌های مختلف تایید می‌شه ولی به دلیل مشکلاتی، برای مدتی امکان ازدواج برای شما میسر نیست. شاید در یه همچین موردی، در صورت اطمینان از درست‌کار بودن و قابل اطمینان بودن طرف مقابل، صیغه برای مدت کوتاهی راه حل خوبی باشه. اما برای کسی که هیچی درموردش نمی‌دونی و خانواده‌ات هم در جریان ارتباطت نیستند و هیچ حامی و بزرگتری در این جریان نداری، حتی فکر صیغه هم مضر و بده! حتی اگر به خودت بقبولونی که این رابطه، یک رابطه موقت خواهد بود باز هم صیغه راه حل خوبی نیست!
لطفاً این فکر رو از سرت بیرون کن. من ازت خواهش می‌کنم که از این راه بگذری.
لطفاً این رو از کسی که خودش این راه رو رفته بپذیر. به پشیمونی و عذاب وجدان بعدش نمی‌ارزه!

حقشونه و حقمه
حقشونه چون نمیفهمن دارم میمیرم (خانواده)
حقمه چون خیلی پرهیز کردم و خدا یه قدم نذاشت جلو

یک زن متاهل پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ب.ظ

می‌فهمم چه فشاری رو داری تحمل می‌کنی. ولی معنی پشیمونی رو وقتی می‌فهمی که در آن آینده یک خواستگار خوب رو به خاطر همین ارتباط از دست بدی... من از اون روز نگرانم... یک کم بیشتر فکر کن...

سواره از پیاده خبر نداره
هر چند زمانی پیاده بوده

صالح پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ

منم مجردم
تو پروفایلمم هس...
انقده تابلو بازی در نیار گفتم که طرح میزاریم
تازشم با خدا قهر کنی خواستگار بی خواستگار..
یه ملتی جلوی شما منتظر خواستگارن حالا بدون نوبت گفتیم بیا پارتی بازی
با طرح اولی که میزارم به جمع درب و داغون ها میای.... خوش آمدم میگیم بهت

حرفات رو اعصابه
یعنی چون شرایطم خاصه اخلاقم و فشاز عصبی خاصی رومه
برا همین نمیتونم حرفای شماها که نمیفهمینم رو قبول کنم

یک زن متاهل پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ

نمی دونم دیگه چی بگم...
من که به اندازه تو روم فشار نیومده بود، وقتی داشتم به خاطر ماجرای آقای م خواستگارم رو از دست می دادم، داشتم دق می کردم.... دیگه نمی دونم تو اگر در شرایط مشابهی قرار بگیری چه اتفاقی برات می افته...
فقط امیدوارم هرچی خیر و صلاحته سر راهت قرار بگیره...


حتی نمیتون به کسی بگم برام دعا کن
از بس رفتم و نرسیدم و.........

سحر پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ http://paeizerangparide.blogsky.com

سلام عزیزم منم خواننده ی وبلاگتم ولی جزو هیچ کدوم از دو دسته ای که گفتی نیستم.من در خوبی و پاکی شما شک ندارم .گلم خواهرانه بهت می گم توی صیغه فقط و فقط خانمها آسیب پذیرن این کارو با خودت نکن چون حیفی اینطوری به آینده ات لطمه می زنی و پشیمونی سراغت میاد
فکر نکنی حرفایی که بهت می زنم از سر سیریه ها‌ .چون دلم می سوزه . حقت بیشتر از این چیزها هست. تو حقت یه عشق همیشگیه . خیلی مراقب خودت باش
اندکی صبر سحر نزدیک است.

جمله آخرت رو در مورد من عوض کن و بگو
یه دنیا صبر و نرسیدن سحر

یک زن متاهل پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

خدای من اینقدر بزرگه که هیچی از بزرگی‌اش کم نمی‌کنه...
کوچکی از من و نگاه منه... وقتی حواسم نیست و به این فکر نمی کنم که یک قدم اشتباه گذاشتن خودم تا کجاها می تونه مسیرم رو خراب کنه، ایرادی به خدای من وارد نیست...
شاید روزی برسه که تو هم وبلاگ جدیدی رو شروع کنی و حکمت بعضی از اتفاقاتی که امروز داره برات پیش میاد رو تعریف کنی.. اتفاقاتی که امروز درکشون نمی کردی و اونا رو از بی عدالتی خدا می دونستی
می دونم که اون روز دور نیست و تو هم بالاخره به این نقطه می رسی...


حرفت قشنگه ولی دست نیافتنی

گلاره جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ

تو کلا فقط میخوای غر بزنی هر کی هم بهت راه کار میده بد جوابشو میدی. قبلا هم بهت گفتم یه سر سایت تعهد بزن مشاوره های خوبی میدن سر نزدی یا اگر هم زدی ندیدم مشکلت رو مطرح کنی. آدمی که به همه پرخاش کنه ارزش دلسوزی نداره ولی یه سر به اون سایت بزن. میترسم جدی جدی بلایی سر خودت بیاری. یکم حرف گوش کن نمیمیری که.
www.taahod.com


تیکه آخرت رو باحال اومدی
بعدشم خب چیکار کنم
دپم
اوضاعم خوب نیس

گلاره جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ق.ظ

آخی بالاخره به این خشونت من عادت کردی و آشتی کردی ها. حالا که خوش اخلاقی بهت میگم که بیا یک جلسه بروپیش یه مشاور من خودم هم گاهی میرم اول یکم تخلیه احساسات بشی بعد یکم منطقی تر برا زندگیت تصمیم بگیری. حالا آشتی؟؟

عزیزم من که قهر نبودم
من اصولا قهر بلد نیستم
بعدشم عزیزم من پیش مشاوره رفتم
فایده نداره
کلا قاطی ام
در ضمن الان اگه یه نمه اخلاق دارم واسه اینه که تو این فکرم که صیغه کنم
و الان تو فکرم یه مرده

صالح جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ق.ظ

بخن
دی

پرستو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامــــــــ عزیزم آپیدم مخصوص تو
بدو بیا اولی تو باشــــــــــــــ

خواستگاری جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ

ما یه عمر دنبال یکی هستیم که حاضر بشه با صیغه شدن برا یه مدت موقت از تنهایی درمون بیاره.حالا هم که پیدات کردم میخای شنبه بری صیغه کسی دیگه شی.
ای بابا
این نبود رسمشا


دچار توهم نشو
اولا با شخص نا آشنا نخواهم بود
دوما من صیغه خواهم کرد ولی نه رابطه ای خواهم داشت
فقط فقط بوش بوش
همین
توهم نزن مسخره

مسافر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام عزیزم
خوشحال شدم از دیدنه این پستت
ولی در مورده صیغه
ظاهرا به حرفه کسی که گوش نمیدی ولی حالا که تصمیمت جدیه
حداقل مواظب باش تو رو به خدا یه کاری نکن بعدها پشیمون بشی
ارتباطت محدود باشه
دختر جون این همه آدم که میان اینجا برات نظر میزارن یعنی دوستت دارن
اینکه انقدر آدم دوستت دارن یعنی خدا دوستتداره. انتظار نداری که خدا بهت وحی نازل کنه شاید خدا حرفشو بهت توی دهنه یکی از همین ادما گذاشته خوب گوش کن شاید حرفشو شنیدی
با اینکه خیلی با بد اخلاقی جوابه منو میدی همیشه ولی بازم دوستت داریم
از صمیم قلب برات بهترینها رو آرزو دارم
مخلصیم

سلام
باشه مواظبم
اینقد دلم پره که نمیتونه چیزی رو بپذیره
الان پیش بابای نامردم بود (بهشت زهرا)
بهش گفتم ببین نبودی من به چه روزی در اومدم

پرستو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامـــــــ عزیزم خوشحالم که خوشت امد
آهنگ و گوش کردی متن وشو دریابیدی؟؟

آره عسیسم
آره آهنگت هم خوب بود ولی آهنگ ابی مال وب خودم انگ خودمه
حالا بعد این آهنگ کویر ابی رو میذارم

صالح جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ

جفاتی میگه میزنم بری تو دیوارا.....بخن بابا

چه خشن
برا چی بخندم؟!!!
کی دوسم داره که من بخندم

شهرزاد جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ب.ظ http://dar888.blogfa.com

اولاْ شما یی که به متاهلا میگید مرفه بی درد باید بهتون بگم که الان متوسط سن ازدواج برا خانوما متاسفانه بالاتر از سن شما یعنی بیست و چهار ساله پس یعنی نصف بیشترشون وقتی همسن شما بودن ازدواج نکرده بودن و همین شرایط رو گذروندند و خدا جواب صبرشون رو داده شما هم اگه دوست داری یه شوهر خوب و وفادار داشته باشی بازم باید صبر کنی مثل همه ما ها. هممون مشکلاتی داشته و داریم ما هم تو زمان مجردی شرایط مشابه رو گذروندیم ولی تحمل کردیم .شاید بعضیا شرایط سخت تر از شما رو هم داشتند مثلاْ نه پدر داشتند نه مادر نه پول نه خوشگلی نه خیلی از چیزایی که شما دارید منظورم اینکه شما مادر دارید و خودتون هم گفتید چهره و اندامتون هم خوبه پس شرایطتون با همه بدیش از خیلیا بهتره
دوماْ میخواستم بگم وقتی شما یه قدمی برداشتی و از خدا خواستی کمکت کنه اونم به دلت انداخت یه وبلاگ بسازی و توش درد دل کنی حالا پای یه عالمه دوست خوب به اینجا باز شده که همشون دلشون میخواد شما رو راهنمایی کنند وقتی شما قدمی برداری خدا هم قدمی برمیداره شاید شما نفهمی ولی اون داره بهت کمک میکنه به حرفام فکر کن و کمی به خودت مهلت بده

چی بگم والا
از بس ج های تکراری دادم خسته شدم
تو رو خدا درکم کنین

م جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ

مواظب خودت باش.
از من میشنوی این کارو نکن.
ما دیگه بیچاره ان راه شدیم.
تو خودتو الوده نکن.
از سکس بدتر دیگه دیست.
عذاب وجدان بیچاره میکنه ادمو.
از من میشنوی این کارو نکن.
صیغه مثل یه اب شور میمونه که هر چی بخوری سیر نمشی...

وقتی تو این حرف رو میزنی دهن آدم رو میبندی
به شک انداختیم

یه عالم آرزو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://atomxox.blogsky.com

من یه آدم بی تجربه.ولی گلم توکل وامیدداشته باش.
مشکلا حل میشه.پرستو هم که گل کاشت.بهت حسودیم میشه.
به من سربزن خوشحال میشم

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

دخمرم سلام َ÷
تا آخرش و با تمام نظر های داده شده را خوندم تو خواستگاری داشته ای که باب میلت بوده و خانواده اونو رد کرده اند یا نه
چون از حوابی که به نظر ها داده ای احساس می کنم یک حس انتقام از خانواده در وجودت هست که این حس ممکن است باعث صدمه به خودت شود
عض با رویا فرق می کنه تو در رویا یک مرد را پرورش داده ای در حالیکه زندگی واقعی این نیست مثلا ممکنه با یک مرد بد اخلاق ازدواج کنی چپ بری راست بری به تو و حانواده ات متلک ببنده و یا با مردی تازدواج کنی که خسیس باشه و یا با مردی که کم سواد باشه و یا با مردی که فقیر باشد
ببین تمام این موارد و هزار مورد دیگر باعث زدگی تو از او می شود و خطر واقعی زمانی است که زن از مردش ببرد و او را مچبور به خیانت به همسرش کند که هم این دنیا را داده است و هم اون یکی را
به نظر من به خودت تلقین کن که اصلا نمی خواهی ازدواج کنی تا آخر عمر می خواهی مجرد باشی وقتی این مسئله را آسان بگیری می بینی که در ابتخابت نه عجله کرده ای و نه کلاه گشادی بسرت رفته

جوابتون رو تو میلتون دادم
حالا فهمیدم چرا پسرتون بد اخلاق شده
از بس شما با نخوندن و توجه نکردن کامل به حرفای من شروع به نصیحت های ناراحت کننده کردین

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ http://bashmagh

هست که این حس ممکن است باعث صدمه به خودت شود
عض با رویا فرق می کنه تو در رویا یک مرد را پرورش داده ای در حالیکه زندگی واقعی این نیست مثلا ممکنه با یک مرد بد اخلاق ازدواج کنی چپ بری راست بری به تو و حانواده ات متلک ببنده و یا با مردی تازدواج کنی که خسیس باشه و یا با مردی که کم سواد باشه و یا با مردی که فقیر باشد
ببین تمام این موارد و هزار مورد دیگر باعث زدگی تو از او می شود و خطر واقعی زمانی است که زن از مردش ببرد و او را مچبور به خیانت به همسرش کند که هم این دنیا را داده است و هم اون یکی را
به نظر من به خودت تلقین کن که اصلا نمی خواهی ازدواج کنی تا آخر عمر می خواهی مجرد باشی وقتی این مسئله را آسان بگیری می بینی که در ابتخابت نه عجله کرده ای و نه کلاه گشادی بسرت رفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد