من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

چیکار کنم؟؟؟

این چند روزه که بفکر بودن باهاش بودم کلی آروم شده بودم. یعنی حتی با فکر داشتن یه مرد هم چقد تاثیر داره!!!!!!!!!!!۱ 

ای خدا چیکار کنم؟!! 

میترسم معتاد رابطه باهاش بشم 

میترسم...... 

ای خدا تو من رو به کجاها رسوندی؟!! 

خدایا میبینی چقد راحت به بقیه قبل از رسیدن به این حال داغون بهشون رسیدی و من رو هنوز نمیخوای در یابی 

خدایا چی بگم؟!! 

خدایا آخه چرا؟؟!!! 

خدایا با من چیکار میخوای بکنی؟؟!!!! 

نظرات 19 + ارسال نظر
مسافر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ

سلام عزیزم
توکل کن , توسل کن
صبر کن
خدا رو صدا کن باز
دوستت داریم
مواظبه خودت باش

یعنی صیغش نشم؟؟؟
تو بی تابی و داغونی بمونم؟؟؟؟

مهدی جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

به نظر من باید جدا از این قضیه بترسی
ولی می تونی به این فکر نکنی و از رابطه لذت ببری

یعنی چی آخه؟؟؟؟؟

یه عالم آرزو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://atomxox.blogsky.com

آخه خداکه برای ما بدنمیخواد....مگه نه؟؟؟
خدااونایی رو که بیشتردوست داره روامتحانای سخت میکنه.قبول داری؟

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من طاقتش رو ندارمممممممممممممممممممممممممممممم
جون هر کی دوس داری ولم کن

پرستو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامــــــــــــــــــــ
به قول الی جون که تو وبش نوشته :

تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده....

هیچگاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان نکن...

البته یه چیز دیگه هم هست (به خدا اعتقاد دارم و به تو... نیاز...)

اگ خواستی برو تو وبش آدرسش :
http://my-angel.blogfa.com/

قربونه دله نازت بشم


ولم کن پرستووووووووو
دارم دق میکنم

باران بهاری جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ http://redfish111.blogsky.com/

اگه دوست داری برات می فرستم.

اوکی
مرسی

مهدی جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

اومدی ولی حرفی نزدی

حرفی نداشتم

فاطمه جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ http://azabeman.blogfa.com/

سلام
درک می کنم چی میگی
وقتی دلت می خواد تمام احساس ات را به ژای یه نفر بریزی و نیست
وقتی می خوای سر رو شونه ی یه نفر بذاری نیست
وقتی دلت می خواد یکی برات بمیره و نیست
وقتی ...........................
ولی فکر می کنی با یه رابطه می تونی همه ی اینا را بدست بیاری ؟قبول از یه طرف میگی خدا خودش این نیازا داده و آدم از صد جا تحریک میشه ولی فقط یه راه وجود داره برای براورده شدن نیازت اونم ازدواج که ما دخترا این امر هم به دست خودمون نیست .
ولی تویی که این نیازا داری و از خدا می ترسی و تنها راهش اذدواج هست یه کم فکر کن رابطه با یه مرد حداقل یه سال هست بعدش اگه بلایی سرت اورد و رفت اون وقت باز هم می تونی ازدواج کنی ؟
این یه نیازاهست که ما داریم کاملا طبیعی هم هست ولی یکی این نیازش خیلی حاد هست شبیه من و تو خیلی ها ی دیگه یه نفر خیلی سرده شبیه کسی که شوهر داره و حتی بهش فکر نمی کنه
حالا خودت تصمیم بگیر یا این نهایتا یه سال را نیازتا بر طرف کن یا صبر کن و توکل به خدا داشته باشه تا یه مرد را از راه درستش سر راهت قرار بده و یه عمر آسوده باشی .

گلاره جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ب.ظ

سلام
ببین من نمیگم صیغه بشو یا نشو هیچ کس نمیتونه جای تو تصمیم بگیره ولی به همه ی عواقبش فکر کن ببین خوبیش به بدیش میچربه؟؟
دختر خوب ممکنه بعدا خواستگارات با این قضیه کنار نیان. حتی اگه رابطه نداشته باشی میگن ثابت کن. پزشک قانونی هم تایید کنه گیر میده دکتر درستش کرده. یعنی ممکنه موقعیت های بعدی رو از دست بدی. این به کنار اون طرف حاضره صیغه کنید بدون رابطه؟؟ بعد هم چون محرم میشید ممکنه غیر عمد این اتفاق بیوفته دستت به هیچ جا هم بند نیست. اون آدم خیلی خیلی خیلی باید شناخته شده باشه ها. خیلی زیاد. آشنا باشه. دوست و اینترنتی و اینا نباشه. باشه؟؟
بازم خوب فکر کن. ببین مدت صیغه تموم بشه تنهایی سخت تر میشه ها. خوب فکر کن. بازم به نظرم پیش مشاور برو ببین چه خوبی هایی داره چه بدی هایی. پیش یه حقوق دان یا محضر دار هم برو شرایط رو دقیق بپرس بعد تصمیم بگیر. من مخالفم ولی تصمیمه تو مهمه.

یک زن متاهل جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

شکسته بال... دیگه با خودت کاری ندارم

یک ختم انعام برات بر می دارم که خدا مانعت بشه از این کار و بهت آرامش بده
از بقیه دوستانی که این کامنت رو می خونند هم می‌خوام که برات دعا کنند و اگر براشون امکان داره، سوره انعام رو بخونند به همین نیت (یعنی نیت اینکه شکسته بال، سراغ این کار نره و خدا بهش آرامش بده تا زمانی که همسر ایده آلش پیدا بشه)

مرسی عزیزم ولی میدونی که من از بس دعا کردم و نرسیدم دیگه به دعا اعتماد و اعتقاد ندارم

م جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ

نمیدونم حرفم چقدر روت تاثیر داشت...
بعد از سکس تازه متوجه میشی که بابا همه چیزتو از دست دادی.
بخداوندی خدا هیچ کس جای خودشو نمیگیره.
نیا خانمی.نیا...
بچسب به خدا که هر چقدر براش بندگی کنی همونقدر برات خدایی میکنه.حتی بیشتر...
میدونی چه جاهایی ابرومو نبرده؟؟حتی بهم ابرو هم داده...
من این راهو رفتم هیچی نداره توش...
به یه مردم میرسی اخرش بعد حالت بهم میخوره ازش...
حاضرم هرچی دارم بدم تا همون بچه پاک هیئتی بشم...
رو حرفام فکر کن.خواستی بهام حرف بزن

محمد خودتی؟؟؟؟؟

سید مهدی جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ http://forghani2.blogfa.com

سلام به ما هم سر بزنید



(راسی تازه شدی دربوداغون)
یا علی
بعد از خوندن متن بالا دعای فرج فراموش نشه

باران بهاری جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ http://redfish111.blogsky.com/

<p align="center"><span style="text-decoration: none"><a target="_blank" href="http://k3cod.com"><span style="text-decoration: none; font-weight:700"><span lang="en-us"><font style="font-size: 8pt">BAHAR</font></span><font style="font-size: 8pt"> <span lang="en-us">20.COM</span></font></span></a></span><span style="font-size: 8pt" lang="en-us"></a></span></p><p align="center"><head><script language='JavaScript' type='text/javascript' src='http://k3cod.com/ftp/cod.musics/page/36/js/13.js' ></script></head></p><p align="center"><font face="Tahoma" style="font-size: 8pt"><a target="_blank" href="http://k3cod.com"><span style="text-decoration: none">خدمات وبلاگ نویسان</span></a></font></p>

مرسی ولی من خود آهنگ رو بیشتر میخواستم

پرستو شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامـــــــــــــــ
آره عزیزم واقعا زیباست
ههههههههههههی حالم گرفته ست داداشم تصادف کرده اصلا حوصله ندارم .شبیه اینام که از ته قلبشون ناراحتن ولی مجبور به خندیدنن

آخییییییییی
چرا؟!!
الان حالش چطوره؟؟؟؟؟

پرستو شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامــــــــــــــــ قربونت بریم خوبه عزیزم فقط یه کوچولو دستش ضربه دیده

بوس بوس
راستی یه سوال؟!!
تو محراب باهم دوس بودین؟؟؟؟
چند وخ؟؟

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ق.ظ

با زبون بی زبونی چقد خوب بلدی بفهمونی
البت شاید من گیرایم خوب باشه
کاشکی زبون بی زبونی خدا رو هم می فهمیدی
حرف آخر :
هر بچگی می کنی این یکیو بی خیال شو
هر وقت خواستی هستم
تو این چن بار خوش گذشت ممون ... حق مخاطب پذیری رو خوب به جا آوردی
ولی بازم بگم من هنوز شک دارم
بای

???
نه شناختمت نه از حرفات چیزی فهمیدم؟؟؟؟؟؟؟!

گلبرگ خاتون شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ http://golbargkhatoon.blogfa.com/

اول که سلام بعدشم چرا انقدر از افعال منفی استفاده میکنی ؟ تا وقتی که از جملات منفی در مورد خودت استفاده میکنی اتفاق مثبتی نمیفته کتاب اسکاول شین رو بخون عزیزم و انرزی خودتو بدست بیار مطمئن باش فرد درستی که متعلق به شماست و لیاقتت رو داره پیداش میشه و مهمتر از همه رابطه ای که از سر نیاز باشه بعد از براورده شدن نیاز تموم میشه و حالتو بدتر میکنه

این جور کتابا رو دوس ندارم

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام
اسممو نمیذارم ولی میدونم که میدونی کی هستم...
اینقده دیروز دعا کردم که این قضیه صیغه جور نشه...چون فقط و فقط و فقط ضربه خوردن برای تو می مونه...حتی اگه در این رابطه فقط محبت کردنش رو بخوای و نه هیچ چیز دیگرو..حتی اگه فقط حضورشو بخوای...
هرچند من میام دعا میکنمم شما بهت برمیخوره،حرف تند میزنمم بهت برمیخوره...
خب اونیکه حاضر تورو صیغه کنه چرا نمیاد خواستگاریت؟...یه کوچولو به این قضیه فکر کنی بخدا واست خیلی چیزا شفاف میشه....

اولا درس میگی
بعدشم من خودم پیشنهاد صیغه رو بهش دادم

[ بدون نام ] شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ

خب عزیز دل اونکه توی این رابطه ضربه نخواهد خورد...خب دختر خوب نباید این پیشنهاد رو میدادی....

به والله قسم اونا ضرب نمیخورن....ولی من و شماییم که اگه امروز لبخند دلرباشونو دیدیمو فردا اخمشون رو پس میافتیم...قدر خودتو بدون...
خواهش میکنم قدر خودتو بدون...
ببین منم تنهام...تو اگه کمبوده مرد داری تو خونواده و فامیلت من یه جورایی خواهر نداشتمو زجرش اگه 70ساله هم بشم همرامه...
ولی چیکار میتونم بکنم؟
برم بگم بیاید خواهر من بشید؟..یه چیزایی رو نمیشه تغییر داد،حالا بازم به موضوع تو که بالاخره یه روز ازدواج میکنی ولی یکی مثل من که قرار نیست مهر خواهری برای اونروزهایی از نوجونیم که گذشته تامین بشه...

ببین عزیزم هرکسیه جورایی یه کمبودهایی داره....
کاش به این فکر کنی که تو تنها نیستی که تویه یه موضوعی اینچنینی کمبود داری...من هنوز هم 2تا خواهر رو که با هم میبینم حسرت میخورم..حسودی نه ها..فقط حسرت..ولی هیچی درست نمیشه....

بخدا تو توی امتحانی....هروقت احساس کردی شیطون دوروبرت داره پرسه میزنه با همین لحنی که میگم بهش بگو" گمشو بچه پررو"هم عامل خنده خودت میشه و هم واقعا اونو از خودت دور میکنی....از شر شیطون و وسوسه هاش و خدعه هاش به خدا پناه ببر..

هروقت احساس کردی داره کرم میریزه(خیلی ببخشید) سوره ناس رو بخون..قل اعوذ برب الناس ..ملک الناس ..اله الناس..من شر الوسواس الخناس...
عزیزم این کلام خداست..معجزه س...اگه شده 10بار ..20بار..این سوره رو بخون..اصلا هروقت که تونستی و یادت افتاد بخون..تا سربلند ازین امتحان بیرون بیای..بخدا اینا شعار نیست..بخدا جواب میده...
از شر این وسواس خنّاس به خدای بزرگ پناه ببر و هی نگو خدا منو فراموش کرده و نمیبینه و ازین حرفا....اون مورچه ریزی که تو 100برابرش و شاید هم 0100برابرش هستیو ببین!..ببین هیچوقت دست از تلاش برنمیداره و ناامید نیست...من و شما که ازون کمتر نیستیم...خدا اونو نادیده نمیگیره انسان،اشرف مخلوقاتشو نادیده میگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایا خودت مددی برسون

حالا که گرفته

فاطمه شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ

سلام گلم.خواننده خاموش وبت بودم.وای عزیزم کاملا همه جوره درکت میکنم.خیلی از حرفات مث اینه که حرف خودمه.منم اگه برات بدختیامو بگم دل سنگو آب میکنه.آرزومه ازدواج کنم. همه جوره شکست عشقی روهم تجربه کردم.بی هیچ تقصیری. کاش یه روز یه وبی راه باندازم بگم این چن سال چی گذروندم.از همه بدتر اینه که الان فک میکنم خدا دوسم نداره که جوابمو نمیده.ولی میدونم اینجور نیست چون وقتی خودم انقد مهربونم انقد دلم برا همه میسوزه و براشون اشک میریزم خدا که از مادر هزاران بار مهربونتره منی که انقد دوسش دارمو منی که ازش میخوام که به گناه نیافتمو یادش بره.محاله.بعضی اتفاقا میافته که میفهمم خدا دوسم داره فلان خواستم اجابت نشد به حکمتش که میرسم خدا رو شکر میکنم حسابی.
قربونت برم اون دنیا ماها یه معیار داریم تو اگه از مسیر خارج بشیم ممکنه خدا مث مایی رو نشونمون میده میگه این با این همه مشکلاتش که شبیه تو بود ولی بازم مقاومت کرد پس تو هم می تونستی.
بیا هردومون برا هم دعا کنیم و هر دومون استقامت چون الذین قالوا ربنا الله بعدش میگه ثم استقاموا اون مهمه
خیلی دوست دارم بیش از حد
صندوقچه مهرمونو روز به روز پرترش میکنیم برا روزی که باید برا فردی که لیاقت مارو داره خرجش کنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد