من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

با لحن لوس

این پست رو با لحن لوس و مثه حرفای یه دخمل ۵-۶ساله ساده و ملتماسانه و مظلومانه بخونین‌ (مثه مواردی که دختر بچه ها برا مامانشون خودشون رو لوس میکنن) : 

پاییزه 

دلم میخواد با خدا بحرف ولی میدونه خدا صداش رو نمیشنوه و اگه بشنوه براش مهم نیس و نشنیده میگیرتش 

پس الکی و توهمی با خدا میحرفم : 

خدایا پاییزه هوا دل گیر و بارونی و دونفره 

خدا باز یه پاییز دیگه اومد و شکسته بالت باز تنهاس و تو حسرتش 

خدااااااااااااا نمیخوای یکی رو بهم بدی تا آروم بشم و ازین حالت بی تاب در بیام؟!! 

چرا نمیخوای؟! 

خدا نمیخوای یه مرد بهم بدی تا دیگه گناه نکنم؟! خداااا تو که میدونی دوس ندارم گناه کنم 

هم به خاطر تو و هم بخاطر خودم و خودش 

اما راه دیگه ای برام نذاشتی 

خدااااااا 

نمیخوای بهم یه محرم بدی تا به این فک نکنم که تنها مرد محرمم پسر خواهر ۱سال و نیممه و روز مرد رو بهش تبریک بگم؟!! 

خدا این رو در گوشی بهت میگم 

خدا دیروز ساعت ۹شب بود و تاریک چون مرد نداشتیم مجبور بودم من تنها اون موقع شب برم بیرون و خرید  

به خواهرم گفتم من اینم میبرم و یه مرد باهام باشه 

اون لحظه با خنده گفتم ولی.......... 

چقد خدا من بدبختم که دلخوشیم یه جوجو هستش

نظرات 12 + ارسال نظر
شاپرک چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

چی بگم ؟
ولی خدائی با این لحن حرف زدن با خدا زیاد حال نمی کنم.
با خدا دردودل کردن خوبه ولی به نظرم باید خداگونه باهاش حرف زد. گاهی وقتا آدم دلش خیلی میگیره ، من خود همچین شدم زیاد هم شدم ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم ذره ای نارضایتی از خدا و مصلحت خدا تو دلم راه بدم. آخه بابا این خدائی که ما داریم باهاش اینطور حرف می زنیم مثل یه بچه ، همان خدای موسی و ابراهیم و نوح و آدم و محمد علیهم السلام است که همه کهکشهانها و زمین و زمان رو خلق کرده. وقتی به اینهاش فکر می کنم کوچیک میشم و لحن خیلی بی خیالیم رو قورت می دم ولی باز دوسش دارم و بهترین تکیه گاهم می دونمش و باهاش حرف می زنم عاشقانه.
باز هم آخرش ، چی بگم ؟ من وارد رابطه خدا و بنده اش نمی شم.

یک زن متاهل چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

الهی بگردم...
عزیزم می دونم چی می گی...
تجربه تنها بودن و بی مرد بودن رو (حداقل دورانی که خوابگاه بودم) داشتم...
هربار می رفتم خرید، حتی اگه وسط روز هم بود، بازم احساس ناامنی می کردم و هربار وسط خیابون کم بود بزنم زیر گریه..
امیدوارم به زودی این دوران سختت تموم بشه
ولی عزیزم یادت باشه اگه ازدواج کردی و مرد زندگیت رو پیدا کردی، از مامانت فراموش نکنی... با مردت اینقدر خوب رفتار کن که برای مادرت هم مردی کنه و تنهاش نذارید...

نمیدونم چی بگم

پرستو چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

الهییییییییی من بمیلم

باشماق چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

یوسف گم گشته باز آید ز کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
من فقط اینو می تونم بهت بگم غم مخور
برات دعا می کنم خود تم سوره طه را بخون

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

دعا برات فقط می شود کرد
تو هم سوره طه را به آن نیت بخون

بابا چه نیتی؟؟؟
من دیگه به دعا اعتقاد ندارم
باور کن بابا

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

ایمیل ات را یک نگاه بکن

آخ جون. مرسی

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
چه سخت شده ازدواج ها
زمان ما جوانا سه سوت ازدواج می کردن
نه مثل امروز که سه سوته طلاق ممی گیرن

نمیدونم ولی میدونم اگه من طرفم یه جور آدم باشه
باهاش میسازم (بابت طلاقی که گفتین میگم)
حتی بهترین زندگی رو باهاش میسازم
ولی حالا که....

ستاره پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ب.ظ

میفهمم چی میگی

ستاره؟!!
نمیشماسم

پرستـــــــــــــــو جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

چلااااااااااااااااااا؟؟ از چی پوکید؟؟
از آپ من ؟؟ یا از همون درد همیشگی

ش . ب :د.ستت میدالم

همون درد همیشگی

لیلا خلیلی خو دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ب.ظ http://leilakhalilikhoo.blogfa.com

نیاد بهتره اگه نباشه مردی وجود نداشته باشه خیلی بهتره مطمئن باش
خدا هم اینو بهتر از منو تو میدونه که بهمون مرد نمیده اینو من تازه فهمیدم تو هم سعی کن بفهمی

متنفر از حرفایی مثه این حرفت و حرفای فمینیسمی

A سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ

الهی من فدات


شما؟!

nabil شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://europa-persia.blogsky.com/

این که دل ‌تنگ تو ام اقرار می‌خواهد مگر؟ این که ازمن دل‌ خوری انکارمی‌خواهد مگر؟



وقت دل کندن به فکـر باز پیوستـن مباش دل بـریدن وعـده‌ی دیــدار می‌خواهــد مگر؟



عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می‌‌شویم اشتبــاه ناگهـــان تکــــرار می‌خواهــد مگـر؟



من چرا رسوا شوم، یک شهر مشتاق تواند لشکـر عشـاق ، پـرچـم ‌دار می‌خواهـد مگـر؟



بــا زبان بــی‌زبانــی بارها گفتــی : بـرو من که دارم می‌روم ! اصرار می‌خواهد مگـر؟



روح سرگردان من هر جا بخواهد می‌رود خانه‌ی دیوانگان دیــوار می‌خواهــد مگــر؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد