من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

خوبم

شب و روزی که میخواستم برمُ با اهل خانه دعوایمان شد. و منم لج کردم و نرفتم. هی من متانت میکنم. اینا هی میرن رو اعصاب آدم پیاده روی. 

ما که میخوای بمیرمُ نریم دکتر زود تر میمیریم و راحت میشیم . انشالله هر چه زودتر 

بخدا دلم راضیه زودتر راحت شم. ولی حتی خدا نمیذاره بمیریم. 

میام ازین به بعد ج هاتون رو هم میدم منتها دیگه راحت حرفای دلم رو نمینویسم. بخاطر اون خانوم مزخرفی که حریم شخصی من رو له کرد 

مهم نیس. میدونین چرا؟!! اول بگم  که اون خانوم خواهرمه دوم اینکه چون یه بار اومدم باهاش بحرفم و اون آنچنان خودش رو زد به کوچه علی چپ  که من قسم خوردم دهنم رو عمرا باز کنم. همین 

دعا کنین من زودتر ازین دنیا راحت شم

نظرات 12 + ارسال نظر
شهرزاد سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://dar888.blogfa.com

انقدر با اهل خانه بد اخلاقی نکن آن ها که گناهی ندارند ! باهاشون خوب باش تا همیشه برات دعا کنند
خب اگه خواهری اینجا رو میخونه که اشکالی نداره ما هم همه یه جورایی خواهری هستیم دیگه
تا صلاح خدا چی باشه هر چی خدا بخواد همون میشه انقدر غصه نخور وقتی کاری از دستت برنمیاد عزیزم از زندگیت لذت ببر مهم نیست یه روز مونده باشه یا 100 سال مهم اینه که تو پیش خدا و وجدانت سر بلند باشی و بعدشم از زندگیت چه کوتاه و چه بلند نهایت استفاده رو بکنی عزیزم

به این خوشگلی هام که میگی نیس

♥ پَرَستـــُــــو ♥ سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.mehrabeeshgh.blogsky.com

سلامــــــــــ وا من اخر نفهمیدم چی بزالم خوب چی شده گلم ؟؟؟ الان تو حالت خوبه ؟؟ خوب شدی ؟؟خوب خدا رو شکر . وا خواهرت مگه چه کرده ؟؟

بی خیال

مهسای تنها سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:34 ب.ظ http://mahsaazizi37.blogfa.com/

به نظر من با خواهر نمیشه درد دل کرد و رازدلت وگفت
من اینکارو کردم چوبشم خوردم
برام درس شده که دیگه از این غلطا نکنم

واقعا....
باهات موافقم
اونم چی؟!!
خواهر متاهل

بهار سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://1367.blogfa.com

وای این جه خرفیه های از مردن میگی هنوز جوونی اگه دیگه از این حرفاها بزنیناراحت میشم ازت

وا چرا؟!!
خب همینه دیگه
امیدی تو زندگی ندارم
وابستگی و دلخوشی ای ندارم
تو که نمیفهمی این چیزا رو

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ

سلام.
خوشحالم که اومدی.
۲۷روز نه.امروز شد ۲۵...
چند روز دیگه عرفس...
میگه:
اونایی که تو ماه رمضون بخشیده نشدن تو عرفه بخشیده میشن...
فکرشوبکن،امروزعلی اصغر ۵ماه و ۵ روزش بود...
۱ساعت دیگه حرکت داریم به سمت تهران برای دیدار با رهبر...
دعا کنید که منم تو اتوبوس جا بشم...

اووووووووو
خلی به خدا
رهبر!
جا موندن!!

مشتبا چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ق.ظ

خواهرت!!؟
چی بگم والا، همون که واسه اسباب کشی کمکشون کردی؟ به نظرم اصلا مهم نیست حرف دلتو بزن. فکر می کنی(ببخشید) چه غلطی میتونه بکنه؟
ولی من یه چی بگم، من خواهر زیاد دارم. خواهرها خیلی خوبن باهم کلی گپ می زنیم. و اونا خیلی دوس دارن واسشون حرف بزنم و هی از من اطلاع داشته باشن مخصوصا راجع به ازدواجو اینجور حرفا، خصوصا خواهر بزرگم خلاصه درگیریم دیگه!

sepideh چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://lahzehayesepid.blogsky.com


وای که چقدر دلم واست تنگ شده عزیزم ...

مواظب خودت باش، یه حسی بهم میگه به عروس شدن نزدیکی ...

با ناشکری و گناه هرچند که کوچک و ریز باشه و در نظرت اصلاً گناه نیاد و بگی مهم نیست حتی یه غیبت، حتی یه تهمت و یا هرچی دیگه ... خرابش نکن.

چون میگن خیلی از مواقع خداوند حاجت یا رزق کسی و حالا اون رزق میتونه همسر باشه میتونه سلامتی باشه یا هر مشکل دیگه که حل شده باشه رو میده مثل یک کادو تو دست ملائک و میگه این و ببرید دم خونه فلان بنده، وقتی میرسن ما با گناهی که میکنیم اون هدیه رو پس می‌زنیم و اونا دوباره به آسمون میرن و رزق و روزی ما رو هم به دنبال خودشون می‌برن ...

خوشبخت بشی عزیزم ...

بوس بوس
اولا این داستان رو شنیده بودم و وقتی بهش فک میکنم خیلی وسواس میشم
نمیدونم وسواسه یا واقعا باید اینطور باشم
دوما اینکه چخده خشنگ حرفیدی. به دلم نشس

گندم چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ق.ظ http://ayenehaye-nagahan.blogsky.com/

ان شاء الله زود خوب شی
حالتو خوب می فهمم...

عزیزم....

شهرزاد چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://dar888.blogfa.com

خب الان من میخوام خصوصی یه چیزی بهت بگم چی کار کنم

دو را داره اول اینکه قسمت درباره من
یه جا نوشته پست الکترونیک
دوم اینکه همینجا نظر بده من تایید نمیکنم

فوری چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ

نیازمند یاری شما :
http://4aliasghar.blogfa.com/

لطفا هر کسی رو می شناسید که می تونه کمکی کنه اطلاع رسانی بفرمایید.
با تشکر.

یک زن متاهل چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

می خونمت
گله نکنی که بهت سر نزدم
اما وقتی که نه می گی مشکلت چیه و برای چی باید می رفتی عمل کنی نه میگی ماجرای خواهرت چی بوده و کلاً هیچی نمی گی، ما چه حرفی می تونیم بزنیم؟

عزیزم میگم پیر شدی رفتااا
من که برای تو قبلا توضیح داده بودم ولی باشه بازم واضح تر مینویسم

باشماق پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

معمولا دخترای دومی لج باز می شن علت آنهم اینه که فکر می کنن کمتر پدر و مادر به آنها توجه می کنن
در واقع با خودت لج کرده این نه با آنها

اول اینکه من دختر دوم نیستم
بچه آخرم
چهارمین دخترم
بعدشم حالا شاید این قضیه حقیقت نداشته باشه که به اونا کمتر توجه شده ولی
این واقعیت داره که همیشه مثل بچه زیر ۱۰سال باهات برخورد میکنن و نمیخوان قبول کنن و درک کنن سن و موقعیت مناسب ات رو
و این واقعیت وحشتناک تلخ و واقعی ای هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد