من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

شب و اشک

دیشب نمیدونم چی شد که یهو دلم گرفت و اشکام ریخت. داشتم فک میکردم یعنی میشه؟!!! 

یعنی این همون مرد منه؟!! 

نمیدونم 

داشتم فک میکردم یعنی میشه کارایی که مردا میکنن برام بکنه؟!!  

حتی کارای ساده ای که اگه بگم. درکم نمیکنین و شاید... 

مثلا یعنی میشه بره خرید کنه؟! 

یعنی بلاخره یکی پیدا میشه بارهای سنگین دستم رو بگیره؟!! 

کسی که نگرانم باشه که کجا ام و چیکار میکنم!!!! 

یعنی میشه یه روز یکی باشه من رو ببره مسافرت؟!! 

 

چند وقتیه دلم خیلی شمال میخواد ولی کیه که حتی بهش بگم دلم شمال میخواد 

هیچ کس و هیچ کس 

ای خداااااااا 

اینقده گریه کردم 

برای چیزایی که دلم میخواد 

برای حتی لمس یه دست محکم و سفت مردونه

نظرات 24 + ارسال نظر
ستاره سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ

عزیزم
اینقدر خوب این پستتو میفهمم که نگو !

انشالله که خودش باشه
واست بهترینها رو میخوام. دعا میکنم خودش باشه و بهترین هم باشه

بوس بوس

مشتبا چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ق.ظ http://bgdahom.blogsky.com

آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود.
اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا داشته باشیم. با یک کوروت کروکی جگری. تنها اشکال اش این بود که زنم در چهل و سه سالگی سرطان میگرفت. قبول نکردم. راست اش تحمل اش را نداشتم.
بعد موقعیت دیگری پیشنهاد کردند: پاریس، خودم هنرپیشه می شدم و زنم مدل لباس. قرار بود دو دختر دو قلو داشته باشیم. اما وقتی گفتند یکی از آنها نه سالگی در تصادفی کشته میشود گفتم حرف اش را هم نزنید.
بعد قرار شد کلودیا زنم باشد با دو پسر. قرار شد توی محله های پایین شهر ناپل زندگی کنیم. توی دخمه ای عینهو قبر.
اما کسی تصادف نکند. کسی سرطان نگیرد. قبول کردم.
حالا کلودیا- همین که کنارم ایستاده است - مدام می گوید خانه نور کافی ندارد، بچه ها کفش و لباس ندارند، یخچال خالی است. اما من اهمیتی نمیدهم. می دانم اوضاع می توانست بدتر از این هم باشد، با سرطان و تصادف. کلودیا اما این چیزها را نمی داند. بچه ها هم نمیدانند.
پرسه در حوالی زندگی، روایت مصطفی مستور

شما علاوه بر شعر بلد بودن هاتون
داستان های شیک و پر معنی ای هم بلدی هاااا
خشنگ بود
خیلی

شهرزاد چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ق.ظ http://dar888.blogfa.com

ان شا ا... که خیره

مهسای تنها چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ http://mahsaazizi37.blogfa.com/

انشالللللللللللللله میشه
همون که میخوای
نا امید خانوم
انشاله همونیه که میخوای نگرانت باشه،تو خرید پا به پات باشه
تو غمات شریکت باشه
خانومی توکلت به خدا باشه
اینقد نا امید نباش

یه گاز آب دار از لپات

لی لا چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ http://halogen1983.blogfa.com

سلام

انشالله...
انشالله که خوده خودشه....

پرستو چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ http://Khalvateyekzan.blogfa.com

حق داری نگران باشی اما به خدا توکل کن

یک زن متاهل چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ http://moteahelane.blogfa.com

امروز یک دختری رو دیدم. داشت می گفت اگه کسی بخواد با من ازدواج کنه، چشماش رو درمیارم که خودشم روز عروسیش رو نبینه!
بی ربط بود به ماجرای تو. فقط می خواستم بگم ببین تفاوت از کجا تا کجا آخه؟!!
میگما... شکسته بال... اگه عروسی بشی و همه این چیزایی که دلت می خواست برآورده بشه، اسمت رو چی می ذاری؟

عاشق دیرینه
خوبه؟!!
مرسی اومدی
خوشحال شدم عسیسم
خیلییییی

ی چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

اصلا ناراحت نباش گلم مردیم که این کارا رو واست بکنه بلاخره گندش یه جا در می آد همه مردا آشغالند
من متاهلم شوهرم همه این کارا رو می کنه واسم به قول خودشم خیلی دوسم داره اما تو دعوا فحش بم میده و تحقیرم می کنه هر کی هم می بیندش می گه خیلی پسر خوبیه ولی من به خاطر این کارا دوسش ندارم و به تو هم می گم مرد آخر گند زدن در خلقت خداست.

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com

وااااااا همینش خوبه وبه من یه ورزشی میده به شما نه ؟؟؟؟؟؟

اول صبحی یه تحرکی یه نرمشی داشته باشین چقدر تنبلین شمااااااا

پس بیا با تریل رد شو چون فعال نمیکنم ها ها ها


ایششششششش

شادی جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ http://wordsofshadi.blogsky.com


ان شاءالله هر چی به صلاحه پیش بیاد...
شکسته بال ناراحت نباش.

باشماق جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

حتما یکی پیدا می شه آخه خدا همه را جفت خلق کرده منتهی بعضی جفتشون زود پیدا می کنن بعضی هم دیر تر
جفت ما هم چند روزه هی گله می کنه که همه ش یا سر کاری یا پای کامپیوتر
ما هم به حرف جفتمون گوش کردیم و مدتی تعطیل کردیم

آخی
نازی
چه جفت عاشقی

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com

ایششششششششش خودت

فعال کردم

آفرین دخترم

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com

مرسیییییییی مامانی


وا چرا دلت گرفتــــــــ ؟؟

نهـ بابا واس چی بحثم بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط خوشم نمیاد بگم دیگه

اول شدیااااااا

نه عزیزم منظورم از بحث ام شده
خودم بود نه تو
بی خیال

شهرزاد شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ق.ظ http://dar888.blogfa.com

اون کامنت خصوصی بود؟تاییدش کنم؟
همون کامنت خر کیف

نه مهم نیس

مهسای تنها شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ق.ظ http://mahsaazizi37.blogfa.com/

باشه مادر جاااان ناامید خانوم
میگیم زمانش مشخص نکنه ولی تو دعا کن بشه تا اون موقع.

چشم مامان جان

مهسای تنها شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ق.ظ http://mahsaazizi37.blogfa.com/

سلام دوسی خوبی ؟چه خبر چیکار میکنین؟؟؟
ممنون بابت ترانه ای که فرستادی
راستی
آره شک کردم که خودت باشی و اینقد مودب حرف بزنی ولی از نا امیدانه حرف زدنت شناختمت...[زبان]

گیلدا مامی نفس شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://msn-o-khsteratam.blogfa.com

سلام عزیز دل من خوبی؟


خیلی درکت می کنم . منی که شوهر دارم و گاهی حتی چند ساعت باهاش قهرم دلم بوی تنشو می خواد. دلم دستاشو می خواد.

ببخشید نواقعاْ منو ببخش دوست گلم خواستگار نداری ؟ یا خیلی سخت گیری یا .... نمیدونم
چند سالته ؟ می شه با هم دوست بشیم.؟



پیشم بیا خوشحالم می کنی.

عزیزم آدرس وبت اشتباهه
دوباره بزن

گلابتون بانو شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:48 ب.ظ http://golabatoonbanoo.blogfa.com

متاسفانه این یه واقعیته که آدم به همه خواسته هاش نمی رسه...

شهرزاد یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ق.ظ http://dar888.blogfa.com

خب چرا آخه ؟

صالح یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ق.ظ http://darbodaghunha.blogfa.com/

سلام
چی شده؟
کی گریه تو در آورده بزنیم لهش کنیم؟
بخن
نه دندونات مشخص شه
نه بابا این که زوریه
...
...
..
هاااا
بهتر شد

صالح یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ق.ظ http://darbodaghunha.blogfa.com/

الان طرح داریم
دفه قبل توضیح دادم متوجه شدین؟؟؟
یا یادتون رفته؟؟؟
الان سخنرانی داریم 2 دقیقه ای
بچه ها گوش میدن نظرشونو میدن

بله متوجه شدم
کودن که نیستم
میام حتما

بی نشان یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.mzp.blogfa.com

سلام بی پرو بال اخ ببخشید بال شکسته جان
راستش این متنت به متنای دیگت نمیخوره انگار یه وصله ناجوره میان وبت
پایینی ها خیلی بهتر بودا

اگه خواننده قدیم من بودین متوجه میشدین اون قبلی ها به نوشته هام نمیخوره
نه این به اونا
یه توجهی به قبل کن

مهسای تنها دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ق.ظ

سلام عسسسسسسسیسم
خوبی؟
چه خبر رفتی اونجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا زود برام بنویس ببینم چیکار کردی؟؟؟؟
بیصبرانه منتظرم ببینم چی شد بلاخره
مواظب خودت باش
دوست دارم
منتظر زنگیدنتما
ببخش دیشب نشد جواب اس تو بدم
توکلت به خدا باشه انشالله هر چی خیرت باشه اون میشه مادر

گلم آپ میکنم

شهرزاد دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ http://dar888.blogfa.com

کجایی ؟ چی شدی ؟
الان خوبی؟ با هم خوبید ؟

صب کن گلم مینویسم همه بخونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد