من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

....

قلبی به وسعت کهکشان ها

به روشنی نور خورشید

به زلالی آب چشمه





پ.ن: توصیفات خودم بود. نگین چه خودش رو تحویل میگیره. وقتی حرف دلم و تلاش هاش رو با زندگی ای که تا حالا داشته مقایسه میکنم، به این نتیجه میرسم

نظرات 12 + ارسال نظر
مهسای تنها سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:35 ب.ظ

ایشششششششششششش چه خود شیفته

باشماق سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ

هر روز می آیم به شوق دیدنت ولی افسوس اکثر وفت ها جایت خالی است

حالا که هستم

sep!deh یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ http://lahzehayesepid.blogsky.com/


چطولی دخملی؟!

تقریبا میشه گف بدم

sani پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.sani68.blogsky.com

چه عجب ثانی جان

گندم پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ http://ayenehaye-nagahan.blogsky.com/

سلام عزیزم،خوبی؟
خبر داری حال برادر سپیده خیلی بده...
توی آی سی یو بستریه...
.واسه ش دعا کن.مرسی

وای خدای من
نمیدونستم
ایشالاااااااا زود خوب شه

یک مطلفه یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ب.ظ

عزیزم همیشه شرایط بدتر از بدتر هم وجود داره. امیدوارم به زودی گره از کارت باز بشه.

مهسای تنها پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ق.ظ

تو عسیس دلمی تو عسیس دلمی

تو بیشتر
فداااااااات

عروس جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ق.ظ http://madarshoharam.blogsky.com/

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر انکه مرغی ز قفس پریده باشد

پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند

چه رها چه بسته ، مرغی که پرش بریده باشند


وبلاگت خوبه ـ یه حسی داره که دوست دارم دوباره بیام ـ البته اگه زیر این آوار خاک، نفس ِ محبوسم دوام بیاورد شکسته بال عزیز

یلدا شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام عزیزم
تازه با وبلاگت آشنا شدم
از اینکه اینقدر شجاعانه می نویسی بهت غبطه می خورم
شاید حرفات (همه حرفات ) یه جورایی حرف دل منه البته تو زندگی من مرد محرم زیاد وجود داره (فقط این قسمتش فرق می کنه)
اما بقیه احساساتتو کاملا درک می کنم،خوشحالم که داری رشد می کنم
برات آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم اما اینو بدون خوشبختی که دیر به دست بیاد از بدبختی خیلی بهتره!:-)
دوستت دارم و برات دعا می کنم
در پناه حق شاد و پیروز و سربلند باشی:-)

باشماق سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ

باش حتی اگه از پشت شیشه برایم دستی تکان دهی

سامیار یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ق.ظ

salam
man bishtare postaye veblaget roo khondam ye vajhe eshterak darim man ham hamin hes roo daram

zendegi balla oo pain ziad dare
ama to nazar monhani zendegit ziad balla oo pain she

سامیار یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ق.ظ

ببین من حال و احوال تو رو درک میکنم چون من هم زندگیم رو با درد و غم دنبال میکنم
کاش میشد یه جور زندگی کنیم که واسه دیگران غم و درد درست نکنیم

من هستم خواستی با هم حرف میزنیم من رو داداش خودت بدون

تو هم واسه من خواهری

باید یه جوری غصه . غم را کنار بزنیم تا زندگی کنیم

خوشحال میشم بتونم حداقل واست همدرد باشم و همونجور تو

منتظر ایمیل شما هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد