من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

من و دلتنگی های دلم

دختری تنها که اینجا خیلی راحت و ناشناس حرفای توی دلش رو میزنه توی این زمونه که دخترا رو زنده بگور میکنن و این قضیه رو نمیپذیرند

....

قلبی به وسعت کهکشان ها

به روشنی نور خورشید

به زلالی آب چشمه





پ.ن: توصیفات خودم بود. نگین چه خودش رو تحویل میگیره. وقتی حرف دلم و تلاش هاش رو با زندگی ای که تا حالا داشته مقایسه میکنم، به این نتیجه میرسم