-
کنکور نخوانده
جمعه 16 دیماه سال 1390 13:22
حدود یه ماه دیگه کنکوره و منم اینقد کارم زیاد بوده نتونستم بخونم. اگه نمیرفتم سر کار میتونستم امسال یه جای توپ قبول شم. چون پارسال هم یه نمه خونده بودم. ولی نمیخوام بهش فک کنم چون من همیشه پای کارام چه اشتباه و چه درست میاستم. یه نمه فقط جزوه هامو نگاه کردم. بنظرتون میشه با این وضع و رشته سخت و پر داوطلب ما چیزی شد؟!!!
-
نوستالژیک
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 22:19
سلام دوستام امروز تو وب میچرخیدم. یهو فیلمهای کلاه قرمزی رو پیدا کردم. آخ که چقد نوستالژیک بود. یه حس پاک و شادی کودکی و عالم ساده کودکی افتادم. خیلی خوب بود. دقیقا این حس موقع پخش برنامه بچه های دیروز هم بهم دست میده. فیلم اش رو گذاشتم تا این حس به شما هم دست بده. برید حالش رو ببرید با شکسته بال که باشید هر روز...
-
دهمین سالگرد ازدواج
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 10:49
آخی آخی... ده سال پیر شدیم. فک کن. میخواستم اینجا براشون مراسم کامل بگیرم اما یهویی با نظر قبلی شهرزاد برای پست پایین یهو دلم گرفت. یاه یاه اصلا یادم رفت بگم دهمین سالگرد ازدواج کی هست؟! خواهرم همون کنجکاوه که میاد اینجا من که نمیخواستم بیاد اینجا چون زیاد چرندیات مینویسم ولی اون بی اجازه سرش رو انداخت پایین و اومد تو...
-
مجردی
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 17:45
عجب عالمی داره این دوران مجردی اگه مجرد نبودی: میخواستی وقتی آهنگ دپ گوش میدادی. میخواستی واسه چی گریه کنی؟! وقتی بارون میاد. زیر بارون به چه فکری راه بری و دعا کنی؟! وقتی دلت گرفت. میخواستی برای چی به جون خدا غر بزنی؟! چه بهانه ای میتونس تا این همه باعث شه. صبح تا شب با خدا حرف بزنی؟! و به چه بهانه ای معنویتت تا این...
-
آپ بی آپ
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 09:41
دوستام میام. میام. مژده مژده احتمالا امشب اینترنتم وصل بشه و یه آپ هم تو ذهنمه که میام و مینوسم از عالم مجردی اینترنتم خونه قطعه. آخه 6 ماه شارژش تموم شده و باید پول بریزم منم نه حوصله دارم و نه وقتش رو. بعدشم میخوام یه کم ترک کنم وب گردی روووووووو اینترنت شرکت هم هست ولی بعضی وقتا قطعه . حتی اگه وصلم باشه اینقد کار...
-
خدایا مراقب دلم باش
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 23:59
خیلی ها از جمله عمو ام (یه مشاورس من از رو عقده و کمبود بهش میگم عمو) خودشون رو کشتن تا به من بگن یه کم بی خیال شو و توکل کن. تو این مدت اخیر. حدود ۱ماه یا ۲ هفته ای هست یه نمه به حرف اونا عمل میکنم. گاهی دلم میگیره از همه چی و میگم گور باباش بی خیال من همه چی رو دادم دست خدا یه قلب آتشی رو دو دستی تقدیمش کردم و گفتم...
-
...
دوشنبه 21 آذرماه سال 1390 20:16
این روزا اَصاب مَصاب درس و حسابی ندارم . (یکی نیس بگه تو کی اعصاب داشتی که این بار دومت باشه؟!)
-
توصیف حالم
جمعه 18 آذرماه سال 1390 14:40
خدایا خدایه اطلسی ها زمانی است طولانی که مزرعه دلم را شخم میزنند و خار میکارند و با باران خون آبیاری اش میکنن خدایه من تو بودی آن کسی که دلم به تو قرص بود گلایه هایم از زمین و آسمان برای تو بود تو بودی که گوش میکردی و ارامم میکردی چه شده که دیگر به حرفهایم گوش نمیکنی؟! چرا صورتت را از من بر گردانده ای؟!! خواندمت....
-
شما بگید چیکار کنم؟؟!!
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1390 14:27
بنظرتون من باید چیکار کنم با قلبی که در حال سوختنه و از حلقم زده بیرون هان؟؟؟؟!!!
-
پریشانی
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 22:52
مینویسم مثل همیشه برای آنکه خوانده نشود برای آنکه بماند و بدانند مینویسم از تو برای تو مینویسم تا آرام گیری و گله نکنی ای دل کوچک من مینویسم که گاهی میگیری و میسوزی و آه میکشی و تنها جز من کیست که تو را بفهمد تنها من و تو میفهمیم درد هم را گاهی خدایت را با اشک صدا میسازی اما من نمیگذرام چیزی بگویی نگو نگو شاید بحاطر...
-
حضور و غیاب
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 18:32
سلام با معرفتا خیلی وقتا باهاتون قهرم. به وب هاتون سر نمیزنم. حالا اینجا حضور و غیاب گذاشتم کسایی که میان حضوری بزنن که ببینم اصلا من رو یادشون هست
-
آپ بی مورد
جمعه 11 آذرماه سال 1390 13:05
این روزا اصلا حس و حا ندارم الان حساب کردم دیدم دو ماه و دو هفته تا کنکور مونده و من هیچی نخوندم یعنی میتونم بخونم؟! شاید بعد عاشورا تاسوعا شروع کنم دیشب یه خواب دیدم که شارژم کرد. یه خواب توهمی ولش کن. دیشب تو هیئت تصمیم گرفتم راه حضرت زینب رو دنبال کنم بی ادبا خودتون رو مسخره کنین حالا بذارین بگم چرا این تصمیم رو...
-
فلسفه عاشورایی من
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 20:51
بنظرتون چرا ما قبل عاشورا رو بیشتر از بعدش که اصل عزاداری بعد دهه باشه رو عزاداری میکنیم؟! عاشورا و محرم فقط یه تلنگره. یه تلنگر به یزید و امام حسین فطرت هر آدمی امام حسین و خدا، هیچ کدوم نیازی به قطرات اشک ما و دلسوزی ما برای اونا ندارن پس اصل مطلب چیه؟! اصل مطلب اینه که نشیم یزید زمونه خودمون و دم از اعتقادات بزنیم،...
-
چرا؟!
شنبه 5 آذرماه سال 1390 12:54
-
از همه چی...
شنبه 5 آذرماه سال 1390 09:05
توجه دارین چند وقته بد جور بی خیال زندگی شدم؟!!! هم حرفام تو وبلاگ معمولی شده و هم کم آپ میکنم. نمیدونم این برای شما بهتره که ناله هام رو نشنوین یا اینکه میگین مطالبم لوس شده؟؟!!! بهر حال از وقتی رفتم مشهد اینطوری شدم. یه کم متقاعد شدم که زندگی همینه که هست. میخوای بخواه. میخوای نخوای دوستام این دخملتون همیشه اینطوری...
-
خیس بارون
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 22:03
امروز زیر بارون موش آب کشیده شدم ولی خیلییییییی حال کردم دلم نمیخواست برم خونه و میخواستم زیر بارون خیس تر شم و رهای رها باشم زیر شر شر بارون پرسه بزنم عاشق عاشق عاشق ترین آدم هایی اونایی ان که این عشق رو روی دوشش میکشن. این آهنگ سیاوشم افتاده بود دهنم: بارون رو دوست داشتی یه روز بدون چتر و سر پناه ..... ادامه شعره رو...
-
از خودم (۲)....
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 11:39
فرصتی رو که اونا بهم ندادن. دانشجوی شهرستان شدن ُ بهم داد خیلی عوض شدم ولی اونا حتی نتونست این قضیه رو ببینن خیلی سختی کشیدم مخصوصا برای منی که روحیه حساسی داشتم همیشه و هنوز به خودم میگم : خوب میکنن خانواده هایی که اجازه نمیدن دختراشون دانشگاه شهر دیگه بره این اعتقادم خیلی محکم بود تا جایی که یکی از دوستام که عاشق...
-
باران...
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 10:29
دلم گرفته آسمان هوای گریه دارم
-
کمبود محبت شدید
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 18:58
-
از خودم...
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 20:58
حساس بودم و بچه آخر همه بزرگتر از من بودن و به دلایلی همیشه و در همه حالت میخورد تو ذوقم. نمیذاشتن حرف بزنم. یا میگفتن ساکت شو و یا مسخرم میکردن خب بچه بودم و حرفای ساده میزدم و برای اونا مسخره بود توقع بزرگ بودن داشتن ازم و منم خیلی حساس بودم یه روزش رو قشنگ یادمه. بچه بودم و مامانی. وقتی مام اومد کلی خوشحال شدم و...
-
خدایا...
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 20:21
گاهی دلم بد میگیره. از یه حرف از یه کسی از یه ماجرا از یه بحث از یه اتفاق از یه.... از خیلی چیزا اونقده حرف تو دلمه که دهنم بسته میشه اونقده درد دلم و بغض هام زیاد شده که زبونم بسته میشه وقتی ناراحتم ازم صدا در نمیاد نمیدونم چی بگم نمیتونم چیزی بگم اونوقته که فقط سرم رو میگردونم سمت و آسمون و میگم: خدایا..... و بعد...
-
عاشختم...
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 15:02
عاشختم هوا..... (هوای برفی و مه گرفته)
-
دل بی تاب من
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1390 20:20
دلم گرفته اندازه خر قلبم داره پاره میشه خسته وناتوانم احساس ضعف میکنم خسته ی خسته اشک دارم به اندازه یه دنیا نمیدونم چرا دریای اشک من ته نمیکشه خیلی عجیبه خیلی یه احساس بد خدایا تو هستی؟؟!!!! کجایی؟؟!!!! چرا توی قلب من نیستی؟؟!!!! نعره های بی امونم گوش آسمونم رو کر کرد باشه خدا یادت باشه هااااااا یادت باشه چقد تنهام...
-
مرگ
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390 19:51
اول بگم که طبق درخواست دوستان برای توضیح بیماری ام بگم که مریضی من اینه که سرفه های شدید میکنم طوری که آخرش مری ام میاد تو دهنم و حالت استفراغ. و گاهی برای ۳۰-۲۰ ثانیه اصلا هیچ تنفسی ندارم. کاملا نفسم بند میاد. مثل امروز سر کار. همشون ترسیدن و اومدن طرفم ولی من سریع رفت بیرون تا همونجا راحت بمیرم ولی نمیمیرمم که اه...
-
خوبم
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 10:07
شب و روزی که میخواستم برمُ با اهل خانه دعوایمان شد. و منم لج کردم و نرفتم. هی من متانت میکنم. اینا هی میرن رو اعصاب آدم پیاده روی. ما که میخوای بمیرمُ نریم دکتر زود تر میمیریم و راحت میشیم . انشالله هر چه زودتر بخدا دلم راضیه زودتر راحت شم. ولی حتی خدا نمیذاره بمیریم. میام ازین به بعد ج هاتون رو هم میدم منتها دیگه...
-
...
یکشنبه 8 آبانماه سال 1390 15:48
اول اینکه شاید bye 4 ever دوم اینکه خانومی که من رو میشناسی امروز بهم اس دادی و تیکه انداختی، من حالم خوب نیس نمیدونم چی بهت بگم. خودت بفهم......... در ضمن بدون شکسته بالت رفتُ مرد .......
-
تحقق آرزوی مرگ
شنبه 7 آبانماه سال 1390 18:47
یه جورایی خوشحالم و یه جورایی دلم گرفته. فردا یا پس فردا باید بستری شم. چند تا دکتر عوض کردم. پیش فوق تخصص و بهترین تهران رفتم. اما نمیدونن همشون من چه ام شده. نفسم بالا نمیاد. خوشحالم بلاخره دارم راحت میشم و میرم تا جوابم رو از خدا و امام رضا بگیرمممم. آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جان آخه به چی این دنیا دلخوش باشم که از...
-
صحنه به یاد ماندنی من در مشهد
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1390 11:36
اومدم اون حرفایی که قرار بود بزنم رو وقت نداشتم حالا بگم عصر نزدیک غروب و اذان بود. نشسته بودم تو صحن انقلاب (ایوون طلا). نم نم بارون میزد. هوا ابری و نیمه روشن. چراغهای صحن رو روشن کردند. همینطور داشتم و اشک میریختم و حرفامو به امام رضا میزدم که چقد اذیت میشم و شدم. خیلی دلم گرفته بود. همینطور صدای قرآن قبل از اذان...
-
ناراحتم
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 19:13
همینطوری دلم گرفته میدونین چیه؟؟!!! همونطور که خواب خواب میارهُ پول پول میارهُ بی مردی هم بی مردی میاره شکسته بال احمق بفهمُ تو محرومی مرد نداشتیُ نداریُ نخواهی داشت
-
(۱)
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 12:28
دیگه تو مخیله ام نمی گنجه یه روز از تنهایی در بیام. بهم ثابت شده، تنهایی سهم من از زندگیه. درسته به این نتیجه رسیدم ولی خب دلم که نمیفهمه و خره و همش می گیره. ولش کن بذار بسوزه و بگیره و میدونم اون دنیا خدا و اونایی که ازشون خواستم و سپرده بودم دستشون، باید جواب دل من رو بدن. بله درسته که ما هم باید جواب کارها و...