-
افطار امروز
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 21:25
امروز افطار تنها بودم. سر دعاها و ربناها که اشکم ریخت عین ابر بهاااااااااااار باز مثل همیشه به خدا التماس کردم ولی نمیدونم چرا با اینکه به نتیجه نمیرسم باز باهاش میحرفم
-
آغاز کار
شنبه 22 مردادماه سال 1390 23:55
سلام این چند وقته حالم قابل تحمل تر بود و سرم رو به پروژم گرم کرده بودم و حالام که داره تموم میشه. دعوا یا تشویقم کنین که بشینم و کارای شرکت خودم رو درس کنم و چند تا پروژه برای نمونه کار بزنم تا هم سرم گرم شه و هم کارام جفت و جور شه!!!!!!!!
-
احساس خفن
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 18:39
یهو دلم خیلیییییییییییییییییییییی گرفت. اندازه خر. احساس میکنم قلبم داره پاره میشه. گلوم از بغض منفجر میشه. از حس حسرت حالت تهوع گرفتم خیلی...................... خدایا تو که میدونی چقد نیاز دارم، چرا اذیتم میکنی؟! تو که میدونی چقد تنهام؟! تو که میدونی چقد جای نداشته هام وایستادم و هیچی نگفتم ولی خدا دیگه طاقت ندارم....
-
شروع شد
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 11:44
ماه رمضونن من شروع شد. امروز روز چهارم از ۴۰روز از عهدم با خداست. بهش قول دادم تا ۴۰ روز گناه های خاصی که تنهایی ام رو اذیت میکنه رو نکنم. توی این همین ۴ روز ۱۰۰۰جور تحریک و وسوسه شدم برای بد شدن. مثلا bf گرام چندینننننن بار توی همین 4 روز باهام تماس گرفت. میس، اس، آف و حتی چت. تازه گل پسرهای دیگه اومدن و داشتن شروع...
-
I'm alone
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 14:12
این حرفای من رو کسایی میفهمن که تنهان و درد تنهایی کشیدن . گاهی تو اوج شلوغی و هم همه خیره میشی و فکرت خالی میشه. بعد که بخودت میای یه احساس تنهایی شدید میکنی. مبهوت خیره میمونی و به تنهایی ات فکر میکنی. گاهی به گوشی ای زل میزنی که عمری است صداش رو نشنیدی....... گاهی پاهات رو میگیر تو بغلت و باز احساس پوچی و معلق بودن...
-
حرفای ساده
جمعه 14 مردادماه سال 1390 22:22
الان یک روزه بعد یه مدت بد بودن گناهی نکردم. برام دعا کنین. میخوام ترکش کنم. همینطور دعا کنین زودتر به اصلش برسم که اینقد بی تاب و خسته نباشم. دعا کنین تمام سختی و دلتنگی هام تموم شه. دعا کنین............. توجه کردین اکثر پستام با همین شکلک تموم میشه؟؟؟؟!!!!!!!!!!
-
دل داغون من
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 18:28
امروز خیلی دلم گرفت از خیلی چیزا. از خیلی قصه ها. باز اشکام مثه آب بهاری ریخت و دل خدا واسه بنده تنهاش که تنها امیدشه تکون هم نخورد. دوستت ندارم خداااااااا. باهات قهرم
-
باز شکست
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 12:38
امروز باز خورد تو پرم. دلم شکست. باز نشد. آخی تا کی؟! خدایا باور کن خسته شدم!!!! باور کن به کمکت نیاز دارم!!!!!! من رو دریاب
-
مسافرت
شنبه 8 مردادماه سال 1390 18:54
به زور رفتم شمال. ولی چی بگم که همیشه دلم خسته و گرفته است. البته زیادم بد نبود. آخرین روز کلی کلافه و با گریه از خواب پا شدم. همه خواب بودن و تنها رفتم لب دریا.نگاهش کردم. تازه آفتاب داشت میزد. کلی گریه کردم و از خدا به خودش شکایت کردم که این زندگی کی تمام خواهد شد؟!!!!!!! کی؟؟!!!!!!!!!
-
افسردگی
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 00:05
خسته شدم . دیگه حوصله هیچ کس و هیچ جا رو ندارم انگار یه سیخ تو قلبمه و داره اذیتم میکنه خدایا خیلی بی معرفتی
-
ماه رمضون
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 17:10
نمیدونم چی بگم؟! دلم گرفته!!! یه حسی دارم!!!!!!! خدایا ماه رمضون نزدیکه با اینکه سخته ولی حال و هواش رو دوست دارم خیلیییییی!!!!!!!!! خدایا حرفایی که بهت میزنمو میشنوی؟؟!! حرفای پارسال ماه رمضون رو یادت میاد؟؟؟ هر چقد تنهاتر میشم تو خودت رو بهم نزدیکتر میکنی میدونم خیلی خوبه که تو رو بیشتر از همه داشته باشم ولی خب دلم...
-
من خدا را دارم
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 00:34
هر چی میشه و هر چقد دلم میشکنه. به خودم میگم اشکال نداره به جاش من خدا رو دارم اگه مردم اذیتم کردن و زمونه برای اینه که اونا خدا رو ندارن اما من به جا تمام کمبودهام خدا بیشتر اومد پیشم. فقط بهش میگم: خدایا کی میخوای هوای من رو داشته باشی تا زبونه اینا کوتاه شه؟!! و بفهمن با من چه کردن بنظر شما کی میشه که خدا پشتم...
-
باز برای خدا
شنبه 1 مردادماه سال 1390 23:42
خدای من سلام مرسی که تنهام گذاشتی و بساط آزار و اذیت مردم رو برام فراهم کردی مرسی که بهم ندادی و همه مردم ازین بی پناهی ام سوء استفاده میکنن مرسی که حرفامو نمیشنوی مرسی که اینقد صدای شکستن قلبم رو از حرفای مردم برای نداده هات، در میاری مرسی .........
-
مصیبت دخترانه
شنبه 1 مردادماه سال 1390 14:26
باید خودت رو بپوشونی که دل اون گل پسر نلرزه باید وقتی از کسی خوشت اومدُ چه احساسی و چه عقلانیُ چشماتو ببندی و هیچ کس بهت اهمیت نده چون تو حق انتخاب نداری حق انتخاب با اون گل پسره وقتی حالت بدهُ بهت میگن حیا کن مگه هوس بازی تو دختری هااااااا ولی وقتی گل پسر جان حالش بده آخی آخی باید براش فراهم بشه چه ازدواج چه صیغه...
-
فایده نداره
جمعه 31 تیرماه سال 1390 00:18
شاعر میفرماید: دیگه دنبال آهو دویدین فایده ندارهُ نداره اینم شده نقل من فایده نداره دیگه بخدا اعتقاد ندارم به دعا اعتقاد ندارم دیگه امید ندارم به هیچ چیز از زندگی و دنیا متنفرم تنهایی و یه دنیا احساس و نیاز سهم دل تنگ منه
-
کار بد
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 21:22
امروز رفتم تو نت چرخیدیم دیدم همه داره سکس میکنن ای خدااااااااااااا من رو نجات بده من که بچه مثبتم کمکم کن بد نشم
-
دلم گرفته
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 18:40
دلم گرفته.............
-
امید
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 18:02
دوستای خودم ازتون یه خواهش دارم بهم کمک کنید. نیاز به کمک و امیدهای شما دارم. نوشته هام رو خوندین و از روحیاتم خبر دارید بدترین دوره زمانی یه آدم همین سنه. به بلوغ همه جوره رسیده باشی اما هنوز مجرد باشی خیلی بده. یه اضطراب و تشویش خاص. یه حس کمبود و.......... ازتون کمک میخوام. بهم امید بدین. امید بدید تا تحمل این وضع...
-
گوشی
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 22:01
امروز گوشی ام زنگ زد. اگه گفتین کی بود؟! اشتباه گرفته بود
-
اصرار
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 09:26
امروز که اومدم نت سجاد م آن بود (دوست پسر جانم) و باهام حرفید و اصرار میکرد که بیا و مال من باش و دوستت دارم و.... منم که کمبود محبت شدید دارم و اینقد احساساتی دست و دلم لرزید ولی باز گفتم ولم کن و.... ای خدااااااااااااااااااااااا
-
نامه به خدا
یکشنبه 26 تیرماه سال 1390 17:15
سلام دلم گرفته ازت ناراحتم دلم رو شکستی اشکام رو ندیدی و دلم پره از نا امیدی خدایا یادت چقد صدات کردم و چقد برات اشک ریختم و تو ندیدی و شرایطم روز به روز بدتر شد و طاقت من تموم خدایا خسته ام خدایا نمیدونم چی بگم اشکام مدام رو گونه هام سرازیره و تو اهمیت نمیدی به دلم خدا...... واقعا نمیخوای من رو ببینی مگه من چیکار...
-
دودلی
یکشنبه 26 تیرماه سال 1390 12:26
دیشب دوست پسرم (BF) گرام یادی ازم کرد و گفت: هنوز دوستم نداری جوجو؟! خیلی دلم میخواست پیشش باشم و بهش بگم چرا، خیلی دوستت دارم اما فقط یه اس ساده جوابش رو دادم خیلی از تنهایی پرم و بهش نیاز دارم
-
میلاد نور
شنبه 25 تیرماه سال 1390 18:51
فردا نیمه شعبانه امروز که داشتم از شرکت بر میگشتم تزیین ها و مولودی ها رو میشنیدم یهو اشک تو چشام جمع شد ماشین های عروس رو که میدیدم بی اختیار بهشون زل میزدم من همیشه این روز رو خیلی دوس داشتم و مخصوصا امسال یه احساس خاص بهش داشتم من همیشه امام زمانم رو یه جور خاص دوس داشتم وقتی میرفتم جمکران دور تا دور مسجدش میچرخیدم...
-
برای دل خودم
جمعه 24 تیرماه سال 1390 13:03
دپسردم خیلییییییییییییی دلم گرفته دراز میکشم و به تنهایی فکر میکنم به اینکه هیچ کس رو ندارم به گوشی ام نگاه کردم شده مثه گوشی پیرمرداااااا نه زنگی نه اسی هیچ کس دوسم نداره هیچچچچچچچچ کس اعصابم خورده و هیچ کسم نمیخواد درکم کنه تو خونه هی صدام میزنن و من حوصلشون رو ندارم هی میگن خاااااااااااااله یا میگن فلانی بیا غذا رو...
-
حالم بده
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 19:09
حالم بده یه آغوش میخوام یه بوسه یه لب از تو دلم میخواد اونطوری *** که برات ناز کنم و بگم: وااای ************* تو هم بوسم کنی و ************** ولی باز یادت بره و باز من....
-
تموم شدن یه دوستی
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 16:25
دوستان امروز با bf تموم کردم یه جور عذاب وجدان یه جور نگرانی میترسیدم دلم میخواست دستام تو دستای همسرم باشه که نیست نمیخوام دستای هیچ مردی جز اون رو بگیرم برای همین تمومش کردم خیلی سخت بود دلم گرفته اما چی میشه کرد ؟! نمیدونین چقد سخته دل کندن از کسی که بهش نیاز داری ولی عقلت بگه، دوستی فایده نداره سخته تنها باشی و...
-
پریشونی
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 10:34
زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم ..................................... استرس؛ پریشانی؛ بی تابی؛ سر در گم؛ دلهره؛ آشفته؛ دل نگرانی؛ واژه های انیس و مونس من هستند. بی تاب و آشفته فکر در کوچه های تنهایی قدم بر میدارم. در جاده بی انتها و پاییزی زندگی رفتن و نرسیدن بودن و نداشتن کمبود و کمبود نبود و نبود محبت و عاشقی آرامش...
-
محبت و وابستگی به تو
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 10:27
سلام ای ستاره آسمون بی تابی من می خوام از امروز شروع کنم و از قصه غصه ها بگم. میخوام از درد و رنج یه دختر 23ساله ی تنها بگم. این روزها بی تو بودن رو یاد گرفتم و با تو بودن رو فراموش کردم. به قلبم نهیب زدم که آهای ای دل شکسته تا کی میخوای درد و دلهات رو واسه کسایی بگی که هر کدوم تو زندگی خودشون غرق اند و با صدای تو، به...
-
ورود من
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 09:43
سلام دوستای خوبم این وبلاگ خیلی شخصیه و حرفای دلمه حرفای دلی که بیشترشون رو برای خدا مینویسم برای کسی که گوش کنه کسی که بخونه کسی که دوست دارم بخونه سکوتم را به باران هدیه کردم تمام زندگی را غرق گریه کردم نبودی در فراق شانه هایت به هر خاکی رسیدمُ تکیه کردم