-
نتیجه تفکراتم
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 11:35
چند وقت سرم شلوغه. بعدا میام مفصل میحرفم. فعلا بگم که به این نتیجه رسیدم که زندگی من دو حالت بیشتر نداره: یا تنهایی قسمتم و مشکل حل نخواهد شد و الکی فکر نجات نکنم . خدا خواسته تا آخر عمر هیچ گونه مردی نداشته باشم یا قراره تو شرایط خاصی و جای خاصیُ خودم با طرف آشنا شم که فعلا اون شرایط رو ندارم. مثلا توی دانشگاه که...
-
دعا
جمعه 22 مهرماه سال 1390 18:03
خدایا پر از نیازم خدایا پر از تنهای ام خدایا تا کی اینکارت رو ادامه میدی و برای چی؟؟؟ خدایا نمیخوای کمکم کنی گناه نکنم؟؟ نمیخوای از لجن بکشیم بیرون؟؟؟ خسته شدم چقد دخترا بدبختن چقددددددددددددددددددددددددددددر؟؟؟؟؟
-
توهم
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 22:15
این آپم یه آپ بی مورده فقط برای اینکه دارم دپ میشم مینویسم بذارین توهم مسخره بزنم دلم ۶تا بچه از آخامون میخواد. آخامون ازین آخا شیمک گنده های سیبیلو و به قول دوستام شوهر ....(اسمم) باید ازین مردا باشه که با کمربند بزنتش از بس از خصوصیات و مردونگی مردای قدیمی گفته بودم میگفتن تو باید شوورت اینطوری باشه که وقتی میگی...
-
مشهد
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 18:09
سلام امروز بهترم. یه خبر دارم. چند وقتی بود میخواستم برم امام رضا و نمیشد و انگاری اصلا حتی نمیخواستن برم پیششون و حرفامو بزنم. ولی چند وقت پیش اتفاقی ثبت نام کردم و قرار شد هفته بعد برم اما باز از طرف کارم مشکل پیش اومد و داشت کنسل میشد که امروز گفتن فردا و پس فردا (پنجشنبه و جمعه) برم سر کار و به جاش مرخصی هفته بعدم...
-
دلواپسی
سهشنبه 19 مهرماه سال 1390 20:30
آهنگ وبم حرف من به خداس این همه پیغوم و پسغوم میفرستم که بدونه داره دلواپسی دنیام رو به آتیش میکشونه کاش خدایا حرفم رو میفهمیدی های به گوشش برسونید که داره دیر میشه برگرد نعره های بی امونم گوش آسمونو کر کرد مگه فریادمو نشنید که داره دیر میشه برگرد آی به گوشش برسونید کسی جز من نمیتونه کوله بار غصه هاشو روی دوشش بکشونه...
-
مهرگان
دوشنبه 18 مهرماه سال 1390 22:08
بی هوا.... بدون مقصد...سمت طوفان تو میرم............ پوچ و سر در گم به یه جا خیره میشم و تو فکرم هیچی نیس امروز روز مهرگان بود. مثله ولنتاین و هزار روز دیگه مثل همینا وقتی تو تنهایی چه فرقی میکنه بدبخت وقتی یکی نیس برگرده بگه های شتر تو اصلا وجود داری یا نه؟!!!!!! مردی یا زنده ای؟!!!!!!!!! اوج بدبختی یعنی همین
-
اسباب کشی
شنبه 16 مهرماه سال 1390 14:13
توضیحات قبل نوشته ام: کلا آدم آرومیم. خدایی خدایی وقتی کاری میکنم فقط فقط واسه اون دلمه و دلم میخواد کاری کنم. نمیدونم چرا کلا همه اینقد از آدم تشکر میکنن. بابا من که کاری نمیکنم و هر کاری رو واسه دلم میکنم. کلا هر کی من رو میشناسه، نمیدونم چرا دوسم داره و دلش میخواد یه موقیتی بشه و کاری برام بکنه و باهام مهربونن. یکی...
-
به درک
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 00:08
این داغ و آتیشی بودن من. عشق و محبت. احساس سرشار. بلد بودن زندگی با همراه و زندگی چرخوندن مشترک. همشون نعمتای خیلیییییییییی بزرگ خداس گاهی به خدا میگم اصلا به درک که نعمتات داره حروم میشه من که کلی التماست کردم با زبون عاجزانه و خواهشانه که تو یه ذره بهم بده و من بهت ثابت کنم قدر میدونم تو بده تا ببینی چطوری شکر...
-
آهنگ وبم و یه خاطره تلخ
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 18:26
امروز با شنیدن این آهنگ یاد یکی افتادم و حالا میخوام تقدیمش کنم به اونی که نمیدونه تقدیمش کردم و حرفای دلمه. حدود 4سال پیش بود. خیلی صادقانه و پاک دوسش داشتم. و بر خلاف مخالفت های من و دوری من ازش ولی بدجور منم رو به خودش وابسته و عادت داد و خیلی ساده رفت و چند ماه بعد خبر عروسیش رو شنیدم. نمیدونم چرا با اینکه هنوز هر...
-
بر باد رفته
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 18:37
امروز خیلی پوچ و خسته تو ماشین نشسته بودم. داشتم به این فکر میکردم که مدت هاس دلم رو دو دستی و با آه و ناله و التماس گرفتم دستم و جلو خدا گرفتمش تا مشکلش رو حل کنه و دریغ از یک نیم نگاه خدا نمیدونم دیگه آخ که چقد دلم بی تابه و مرهم میخواد و داره میسوزه و خدا هم نمیکنه یه مرهم بذاره تا دردم کم شه ای خدا دلگیرم ازت آی...
-
دلم آشوبه
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 19:53
خدااااااااااااا خدا چرا ؟!!!! خدا نمیخوای معنی زندگی و ارامش رو بچشم؟!! خدایا چقد باید روز و شب و هر ثانیه بهت التماس کنم که کمکم کنی؟! خداااااااااااا خب منم یه مرد میخوام دیگه!!!!!! خدا تو که میدونی من توقعی ندارم فقط حضورش رو میخوام خسته شدم خسته خوش بحالتون که معنی زندگی رو میفهمین
-
پیرمردای دوست داشتنی
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 22:10
من شدیدا عاشق پیر مردام. هر وقت از کنارشون رد میشم کلی بهشون زل میزنم و تو دلم غش و ضعف میکنم براشون. خب دلیل بزرگش هم شاید اینه که نه بابا داشتم و نه پدربزرگ. جدیدا هم عاشق آبدارچی گراممون شدم. خیلی خوش برخورد و خندون و مهربون مهربون و کلی دوسش دارم. امروزم داشتم با عجله تو خیابون داشتم راه میرفتم که دیدم یه پیرمرد...
-
تحول
شنبه 2 مهرماه سال 1390 10:23
دوستای خوبم خیلی اعصابم خورده. کمکم کنین. خیلی آدم مزخرفی شدم و نمیگم بیشتر که چقد معتاد شدم به .... ولی میخوام توبه کنم. میخوام خوب شم. وای خدا کمکم کن. تو رو خدا شمام کمکم کنین. خدایا من تمام سعی ام رو میکنم و تو هم کمکم کن و زودتر هم یه راه حل بذار جلوم تا گناه نکنم. خدایا جون هر کی دوس داری........
-
با لحن لوس
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 18:02
این پست رو با لحن لوس و مثه حرفای یه دخمل ۵-۶ساله ساده و ملتماسانه و مظلومانه بخونین (مثه مواردی که دختر بچه ها برا مامانشون خودشون رو لوس میکنن) : پاییزه دلم میخواد با خدا بحرف ولی میدونه خدا صداش رو نمیشنوه و اگه بشنوه براش مهم نیس و نشنیده میگیرتش پس الکی و توهمی با خدا میحرفم : خدایا پاییزه هوا دل گیر و بارونی و...
-
ماه عسل
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 11:22
امروز اون عروس خانوم که چند وقت پیش عروسیش بود، از ماه عسل برگشت. وای که چقد باز حرصم گرفت.
-
یک کلام
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 21:54
تنهام....... سکوت و تنهایی و تاریکی کاش داشتمت. کاش بودی و برات همه کار میکردم. کاش بودی............ وای که چقد میتونستم دوستت داشته باشم عکسها و شرح دل منم رو تو ادامه مطلب ببینین خداااا چرا تنهام گذاشتی؟؟؟ پوچ و خالی ولی پر از تنهایی هر ثانیه سر در گریبان و گریان و عاجز در برابر تنهایی و خدا چه آرامشی داره بودن با...
-
گریان به سوی تو
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 11:41
خدایا میبینی دخملت حالش بده میبینی همش میپره بخلت تا چشمام اونی که دلش میخواد رو نبینه میدونی برای چی؟؟!!! برای اینکه تو بهش ندادی و پناهش نبودی خدایاااا دخملت هی میپره بخلت و گریه میکنه و تو نمیبینیش اشکال نداره وقتی تو من رو نداری چی بگم دیگه منم عادت کردم به ندیدنت و یه جورایی دارم ازت جدا میشم و دیگه نمیام سمتت...
-
چیکار کنم؟؟؟
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 19:29
این چند روزه که بفکر بودن باهاش بودم کلی آروم شده بودم. یعنی حتی با فکر داشتن یه مرد هم چقد تاثیر داره!!!!!!!!!!!۱ ای خدا چیکار کنم؟!! میترسم معتاد رابطه باهاش بشم میترسم...... ای خدا تو من رو به کجاها رسوندی؟!! خدایا میبینی چقد راحت به بقیه قبل از رسیدن به این حال داغون بهشون رسیدی و من رو هنوز نمیخوای در یابی خدایا...
-
ابهام زدایی
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 18:15
این پست صرفا برای شفاف سازی خواننده های وبلاگ متاسفانه وبلاگ من دو دسته خواننده داره که جفتشون دچار سوئ تفاهم شدن یه دسته (...) هایی هستن که فکر کردن من اینجا وبلاگ سکس راه انداختم و هر چی از دهنشون در میاد میگن دسته دوم متاهلایی هستن که فک کردن من فقط درد بهم گرفته و میگم ازدواج..... نه خیر گل های من من توی این مدت...
-
خوره فکر من
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390 11:12
همش فکر میکنم چرا هیچ کس من رو دوس نداره؟!!! من که به قول بیشتر مردم و خودم چیزی کم ندارم. نه قیافه نه ظاهر و هیکل و استیل نه اخلاق و مهربونی و صبر در برابر مشکلات (جز مشکل تنهایی و بی مردی ام) درک متقابل افراد و کمک کردن بهشون و نه حتی سلیقه و به قول قدیمیا خونه داری من که چون مردی رو نداشتم شدیدا به یکی نیاز دارم و...
-
شب عروسی مردم
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 11:07
دیشب عروسی یکی از نزدیکامون بودیم. از صبحش غم گرفته بودم. دختره همسن من بود و ۲سال بود عقد کرده بود. بردار و بابا هم داشت و مثه من بی مرد نبود. داشتم خفه میشدم ازین عدالت خدا که من اینطوری تنها و اون...... من اینطوری پر نیاز و اون...... کلی بغض کرده بودم. داغون بودم. بگذریم که تو عروسی همه بهم میگفتن چه خوشگل شدیُ چه...
-
امروز
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 18:23
امروز تو مترو نشستم کف قطار و پوچ پوچ بودم و تو دلم به خدا میگفتمُ ای خدا تو با من چیکار میخوای بکنی؟!! خدایا تو تنها امیدم بودی و تنهام گذاشتی و بی امید شدم خدا بهم ثابت کن هنوز من رو بنده ات میدونی خدایا اعتماد و ایمان بهم از دست رفته از بس نبودی خدایا خودت رو بهم نشون بده و ثابت کن دارم اشتباه میکنم و منم متوجه...
-
ای کاش ها...
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 21:27
کاش بودی سرم رو میذاشتم رو شونت . نمیدونم بودن با تو چه طعمی میده!!! گریه خواهم کرد تا خالی شدن یا آروم شدن در حد فراموش کردن دلتنگی ها کاش بودی که باز ماه رمضون تموم شد و بساط بد شدنم فراهم نشه کاش بودی و بهت میگفتم چقد دوستت دارم کاش بودی و باز نا امید نمیشدم از خدا و دعاهام کاش بودی و کاش بودی
-
دلم گرفته
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 20:55
امروز دلم خیلی گرفته بود. هوا هم که اینطوری بارونی میشه و دو نفره....... منم هم که کسی رو ندارم هیچ کس رو ندارم واسمون بشه انگیزه که واسه کنکور درس بخونم یا وقتی جوابش اومد و دپ بودمُ بیاد آدم رو دلداری بده هیچ کس رو ندارم وقتی حس و حال ندارمُ بیاد باهام بحرفه تا دلم باز شه و بگه بیا بریم بگردیم و دلت باز شه
-
شب تولد
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 22:17
این سال های اخیرُ هر شب تولدت دعا میکنی و فک میکنی که آخرین تولد مجردیته و دپ میمونی که چرا هیچ کس رو نداری که یادت باشه و بهت تبریک بگه. اینقد کمبود محبت دارم که امروز رفتم توی سایت کلوب و منتظر حداقل اونجا کسی بهم تبریک بگه ولی پسره ی بی صفت که حتی اینقد تولدش تحویلش گرفته بودم حتی یه کلام بهت چیزی نگفته و میسوزی که...
-
احساس من به تو
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 15:27
دوستانی که میخوان این مطلب رو بخونن و بعد بهم غر بزنن لطفا نخونن. این مطلب از فوارن احساس من به مرد زندگیمه. مجبور نیستید که بخونید و بعد ...... سلام دلبرکم امروز دلم خیلی هواتو کردو هوای بودن تو. هوای لمس خوبی تو. عزیزم خیلی دلم هوات رو میکنه و تو پیشم نیستیُ نمیگی خانومت از دوری ات خیلی دلش میگیره؟!!! نمیگی منم دل...
-
روزگار
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1390 00:18
خدایا بی تابم، پریشون، قلبم گرفته، احساس بد و خفه ای دارم
-
مرد من
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 20:37
مرد زندگی من............ تنها مرد زندگی من........ (حرفایی بود که براش گذاشتم) خواهشا این شبای قدر یاد من و دل آتیش گرفته منم باشین. از دعاهای شبانه روزی خودم که به جایی نرسیدم. مگر با دعاهای شما
-
جز زدن من
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 00:11
امروز افطار مهمون داشتیم. همه متاهل بودن جز من و بچه های ۶-۸سالشون. بعضی وقتا تیکه هایی مینداختن و فک میکردن منم مثه بچه های ۶-۸سالشونم و نمیفهمم. آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ نگووووو دلم آتیش گرفت. سوختم. به روی خودم نیاوردم. خودم رو زدم به خنگی رفتم توی اتاقی که بچه ها داشتن بازی میکردن. دلم داشت آتیش میگرفت. تو دلم غوغا و...
-
نظر سنجی
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 01:39
این پست رو جدی بگیرین لطفا دوستان من تو زندگیم یه فقر مرد داشتم که نگو. میدونین که نه بابا نه برادر نه عمو نه پدربزرگ و... و کلا توی یه محیط زنونه بار اومدم. حتی دانشگامون هم پسر نداشت. برای همین از شما میخوام بهم کمک کنین که من شناختم از آقایون صفره ببینید میخوام بدونم دخترای جدی و سنگین طرفدار ندارن؟! من خودم مخصوصا...